هیچ کس. همچو زندگی و خودشان هم می‌فرمایند شماها نمی‌توانید؛ لکن در تقوا و در ورع با من اجتهاد کنید؛ با من موافقت کنید. وضع حکومت اینطوری بود و اینطور خاضع در مقابل قانون. رئیس یک ملت، که توسعه ریاستش اینقدر زیاد بود و قدرت ارتشش آنطور، آنطور خاضع در مقابل قانون که وقتی قاضی‌ای که خودش نصب کرده او را دعوت می‌کند، که یک کسی ادعایی داشته یا ایشان ادعا داشتند که راجع به یک زرهی، یهودی هم بوده آن طرف، وقتی که - به حسب نقل - قاضی ایشان را احضار می‌کند، همان قاضی که خودش نصب کرده، تشریف می‌برند. وقتی قاضی می‌گوید یا اباالحسن، می‌گوید نه. باید من و او را علی السواء حساب بکنی. قاضی باید نظرش به هر دو علی السواء باشد و به من با کنیه که یک احترام است اسم نبر. یا علی بگو. و وقتی هم که قاضی رسیدگی می‌کند و حکم بر ضد حضرت امیر می‌دهد، حق می‌دهد. منتها یهودی می‌آید ایمان می‌آورد، اسلام می‌آورد. می‌بیند که اسلام این است. وضع معاشرتشان با مردم، وضع زندگی‌شان، وضع عدالتشان، رسیدگی‌شان به فقرایشان معروف است. [در] تاریخ هم هست که خانه‌هایی بوده است که مطلع نبودند که کی می‌آید برایشان چیز می‌آورد. ایشان می‌بردند. از یک جایی می‌رفتند، بچه‌ها گریه می‌کردند. ایشان وارد شده بود به آنها غذا داد و تلطف کرد و اینها. بعدش شروع کردند یک صدای مثل صدای شتر که بچه‌ها را بخندانند! گفتند من وقتی آمدم این بچه‌ها گریه می‌کردند. دلم می‌خواهد حالا که می‌روم بخندند بچه‌ها. این یک حاکمی است که توسعه حکومتش از حجاز تا مصر، تا ایران تا افریقا، تا همه اینها، بوده است. خوب، البته هرکس که نمی‌تواند؛ هیچ کس نمی‌تواند.
عبرت گیری از سرنوشت رژیمهای ضد مردمی
لکن حکومتها خودشان را جدا ندانند از مردم. رؤسا اینطور نباشد که بروند هرکس در هر جایی یک ریاستی داشت بخواهد اعمال قدرت بکند؛ اعمال ریاست بکند؛ مردم را پایینتر بداند؛ با مردم رفتاری بکند که رفتار یک مثلاً زورمند خیلی کذا است با دیگران.
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>