شاید همه چیز ما را اداره بکند؛ و ان شاء الله مملکت صحیح و سالم بشود و خودتان اداره‌اش بکنید.
بیدادگری مأمورین دولت طاغوت
مقصود عرضم این است که حتی رؤسای مالیه - وقتی که در آن وقت که من بچه بودم و در آن طرفها بودم - رئیس مالیه‌اش هم حرّاص بود نسبت به مردم آنها را چه می‌کرد، و از ژاندارمری مثلاً چه می‌کرد، از مردم به زور چیز می‌گرفت. به زور! نه اینکه همان مالیات را؛ مالیات و «قُلُق»، (1) به اصطلاح آن وقت. که مالیات می‌گرفت؛ و مأمور هم «قُلُّق» می‌خواهد. و آنجا هم باید برود، وقتی که وارد می‌شود باید آن کسی که به او وارد شد، کدخدای ده، چه بکند برایش؛ و چی برایش بیاورد. چه مصیبتهایی مردم داشتند از دست همین کسانی که به عنوان مأموریت چه، مأمور مالیه بود؛ چه، مأمور حکومت بود؛ هر چی بود. مأمورین هم وقتی می‌رفتند مردم را عذاب می‌کردند و آنطور نبود که حضرت امیر دستور می‌دهد که بروید صدا کنید آن آدمهایی که هستند، برای زکات صدا کنید، بگویید که - به حسب روایت - که زکاتتان را داده اید یا نداده اید؟ اگر گفتند داده ایم، برگردید بیایید. و آنها هم تخلف نمی‌کردند. وقتی یک حکومت آنطور شد و مردم در مقابل خدا مسئول شدند و خداوند را شاهد دیدند، آنها هم تخلف نمی‌کردند و آنها هم مالیاتی را که باید بدهند می‌دادند؛ زکات را می‌دادند؛ خمس را می‌دادند.
جایگاه مقامات دولتی در اسلام
در هر صورت، عمده این است که همه ماها بدانیم که مسئول هستیم پیش خدای تبارک و تعالی. و همه بدانیم که عقل هم اقتضا می‌کند به همان طوری که اسلام دستور داده با مردم رفتار بشود. حکومتها همان طور رفتار بکنند. وقتی که در صدر اسلام مأمورین را می‌فرستادند، همان که سردار بود، همان که استاندار بود، امام جماعت هم بود؛ یعنی اینقدر مورد اعتماد مردم بود و مردم او را به عدالت می‌شناختند که به او اقتدا

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>