هیچ امکان نداشت برایش که بیاید با مردم بنشیند. با دوگل (1) بود که آمده بود اینجا. رفته بودند نزدیکیهای بازار، و با آن همه حفاظتها و اینها. دوگل پیاده شده بود رفته بود توی جمعیت. برای اینکه او نمی‌ترسید از جمعیت ایران. شاید در جمعیت خودش هم آنجا نمی ترسید.
حکومتهای مردمی و دستاورد آن
وقتی که اینطور باشد که بتواند یک سلطان مملکت، فرض کنید یا یک نخست وزیر مملکت، بتواند برود توی مردم، با مردم باشد، صحبت کند، حرف بزند، چه بکند، وقتی اینطور باشد، خوب، اساس به احترام صدرنشینی‌اش و حکومتی‌اش باز هست، با اضافه اینکه مردم پشتیبان او هستند، مردم او را چون پاسبان خودشان می‌دانند، پشتیبانشان هستند. اما وقتی که بگویند پاسبان عقرب است و می‌زند آدم را، به اسم پاسبانی اخاذی می‌کند، مردم را می‌چاپد، خوب، این دیگر معلوم است که مردم با او بدبین می‌شوند. اگر دیدند که رؤسای مالیه، مثلاً، اینها یک قدری مالیات می‌گیرند یک قدری هم زیادتر از مالیات برای خودشان، یک قدری هم مأمورشان می‌رود چه می‌کند، مردم حتی الامکان مالیات نمی‌دهند؛ حتی الامکان بتوانند از زیر بارش فرار می‌کنند. اما وقتی دیدند آنکه آمده است برای حفظ خودشان و برای حفظ مملکتشان برای حفظ دارایی‌شان، برای حفظ جانشان اینها دارند زحمت می‌کشند، خوب، قهراً آدم وقتی دید یک کسی به او محبت می‌کند، به او محبت می‌کند؛ آن وقت مالیاتها را با رضا و رغبت و با صورت گشاده به آنها می‌دهد. جدیت بکنید که با مردم رفتارتان خوب باشد. اینها بندگان خدا هستند. با اینها رفتارتان خوب باشد. همه جا، همه کس، همه مردم با هم، جدیت بکنند که همه با هم خوب باشند؛ یک محیط برادری ایجاد بشود [در] یک مملکت اگر یک محیط برادری ایجاد شد، یک محیطی که قرآن کریم می‌فرماید که مؤمنین اخوه هستند، برادر هستند، همه مؤمنها با هم برادر هستند، وقتی یک محیط برادری پیدا شد، صلح و صفا پیدا شد،

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>