- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
[گفته شد که ممکن است به هیأت اعزامی دولت جمهوری اسلامی به چشم کم و بیاعتنایی بنگرند، علی رغم آنکه امروز ایرانیان خود را سربلند میدانند. امام فرمودند:]
ذلت پذیری شاه در برابر بیگانگان
گمان ندارم آنها دیگر حالا شما را کوچک نگاه کنند. آن وقتی که شما را کوچک نگاه میکردند که میدیدند که آن شخصی که خودش را شخص اول مملکت میدانست برای آنها آنقدر خضوع میکرد. من این را یادم نمیرود که جانسون بود، و شاه رفته بود آنجا و عکسش هم آنجا در روزنامهها منتشر شد - این [از] یاد من نمیرود، از ناراحتی که آن وقت پیدا کردم، آن مرد، جانسون (1)، ایستاده بود آنجا عینکش را برداشته بود و به دستش گرفته بود و چپ به آن طرف نگاه میکرد؛ این شخص آن سر، همان آنجایی که جای نشیمن خودش بود؛ محمدرضا جلو او ایستاده بود، مثل اینکه یک آدم مثلاً بچه مکتبی پهلوی استاد ایستاده بود! وقتی میدیدند آنها که شخصی که حالا دارد حکومت میکند به یک جمعیتی اینطور است وضعش، نسبت به آحاد مملکت هم آنها نظرشان آنطور میشد. اما وقتی که حالا دیدند که یک مملکت است که مشتش را گره کرد و همه را بیرون کرده، الآن نظر همه نسبت به شماها منقلب شده است.
عظمت ایران در خارج
خودتان باید حفظ کنید خودتان را. برای اینکه اینقدر تبلیغات بر ضد خود شماها شده است که ماها را، باطنمان را متحول کردند به یک چیز دیگر، از آن شخصیتی که انسان باید داشته باشد. این قدر اینها تبلیغات کردند که شخصیت را از ما گرفتند که ما الآن هم تا صحبت میشود، انگلستان، امریکا [هنوز هم احساس ضعف میکنیم]! همه این خیابانهای ما را به اسم اینها گذاشته بودند. میدانها را به اسم اینها گذاشته بودند و هکذا همه چیز. حالا شما آن نیستید، و مملکت ایران هم آن نیست. شما از قراری که از خارج میآیند، میگویند که شما نمیدانید خارج نسبت به ایران چه نگاه میکند. خود ایران باز
ذلت پذیری شاه در برابر بیگانگان
گمان ندارم آنها دیگر حالا شما را کوچک نگاه کنند. آن وقتی که شما را کوچک نگاه میکردند که میدیدند که آن شخصی که خودش را شخص اول مملکت میدانست برای آنها آنقدر خضوع میکرد. من این را یادم نمیرود که جانسون بود، و شاه رفته بود آنجا و عکسش هم آنجا در روزنامهها منتشر شد - این [از] یاد من نمیرود، از ناراحتی که آن وقت پیدا کردم، آن مرد، جانسون (1)، ایستاده بود آنجا عینکش را برداشته بود و به دستش گرفته بود و چپ به آن طرف نگاه میکرد؛ این شخص آن سر، همان آنجایی که جای نشیمن خودش بود؛ محمدرضا جلو او ایستاده بود، مثل اینکه یک آدم مثلاً بچه مکتبی پهلوی استاد ایستاده بود! وقتی میدیدند آنها که شخصی که حالا دارد حکومت میکند به یک جمعیتی اینطور است وضعش، نسبت به آحاد مملکت هم آنها نظرشان آنطور میشد. اما وقتی که حالا دیدند که یک مملکت است که مشتش را گره کرد و همه را بیرون کرده، الآن نظر همه نسبت به شماها منقلب شده است.
عظمت ایران در خارج
خودتان باید حفظ کنید خودتان را. برای اینکه اینقدر تبلیغات بر ضد خود شماها شده است که ماها را، باطنمان را متحول کردند به یک چیز دیگر، از آن شخصیتی که انسان باید داشته باشد. این قدر اینها تبلیغات کردند که شخصیت را از ما گرفتند که ما الآن هم تا صحبت میشود، انگلستان، امریکا [هنوز هم احساس ضعف میکنیم]! همه این خیابانهای ما را به اسم اینها گذاشته بودند. میدانها را به اسم اینها گذاشته بودند و هکذا همه چیز. حالا شما آن نیستید، و مملکت ایران هم آن نیست. شما از قراری که از خارج میآیند، میگویند که شما نمیدانید خارج نسبت به ایران چه نگاه میکند. خود ایران باز