- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
پرکن نداریم. نیمه کاره است اینها.
و الآن هم اگر بخواهید شما خیال کنید که بخواهند مشغول بشوند به اینکه مثلاً آنهایی که شما میگویید دستشان را کوتاه کنند، ... در یک حالی هست که آشوب بلند میشود، الآن برای مملکت شما آشوب ضرر دارد. الآن باید یک قدری آرامش باشد تا کارها راه بیفتد. اگر بخواهند با - فرض کنید - آشوبگری و با جلوگیری از اینها یک شدتی به خرج بدهند، این جز اینکه یک آشوب بلند بشود و ما نتوانیم اصل این حکومت مستقری که در نظر است، این را برقرار کنیم. الآن باید یک قدری آرامش کرد. شما پنجاه و چند سال شماها صبر کردید. اعقابتان و آنهایی که جلوتر از شماها بودند در طول تاریخ شاهنشاهی تحت این فشارها و ظلمها بودند و شما هم هرچه یادتان است از این مسائل بوده است؛ هرچه یادتان است حبس بوده و گرفتاری بوده و اینها و چاره نداشتید جز اینکه صبر بکنید. حالا البته - الحمدللَّه - آزاد شدید، دست آنها کوتاه شده است کسی نیست که شما را بگیرد ببرد حبس بکند، [اذیت] بکند. باقی مانده است یک دستهای و تفالهای از اینهایی که حالا خیال میکنند میشود یک ماهی از آب گل آلود گرفت. الآن اگر بخواهند - تنها عشایرِ شما که نیست، سرتاسر ایران است - اگر بخواهند الآن شروع کنند به اینکه اینهایی که دارند آشوب میکنند سرکوب بکنند، الآن اسباب این میشود که یک اختلافاتی در همه ایران پیدا بشود. از آن طرف هم که دارند دامن میزنند به این اختلافات. در خود شهر تهران چه قدر دامن میزنند به اختلافات؛ چه قدر ایجاد اختلافات کردهاند. در سایر شهرها همین طور؛ در عشایر همین طور. در جاهای دیگر، همه جا خرابکاران مشغول خرابکاریاند که یک فرصتی پیدا بکنند و یک آشوب درست بشود و نتوانید مملکت خودتان را [اصلاح] بکنید و بگویند اینها مردمی هستند که آشوبگرند؛ و اینها مردمی هستند نمیتوانند اداره بکنند؛ و محتاج به این هستند که یک کسی بیاید و ادارهاش بکند. و خدای نخواسته دوباره یک قلدری را بیاورند بگذارند اینجا و بساط اول را برگردانند. باید یک قدری صبر کرد تا یک حکومت مستقر پیدا بشود.
و الآن هم اگر بخواهید شما خیال کنید که بخواهند مشغول بشوند به اینکه مثلاً آنهایی که شما میگویید دستشان را کوتاه کنند، ... در یک حالی هست که آشوب بلند میشود، الآن برای مملکت شما آشوب ضرر دارد. الآن باید یک قدری آرامش باشد تا کارها راه بیفتد. اگر بخواهند با - فرض کنید - آشوبگری و با جلوگیری از اینها یک شدتی به خرج بدهند، این جز اینکه یک آشوب بلند بشود و ما نتوانیم اصل این حکومت مستقری که در نظر است، این را برقرار کنیم. الآن باید یک قدری آرامش کرد. شما پنجاه و چند سال شماها صبر کردید. اعقابتان و آنهایی که جلوتر از شماها بودند در طول تاریخ شاهنشاهی تحت این فشارها و ظلمها بودند و شما هم هرچه یادتان است از این مسائل بوده است؛ هرچه یادتان است حبس بوده و گرفتاری بوده و اینها و چاره نداشتید جز اینکه صبر بکنید. حالا البته - الحمدللَّه - آزاد شدید، دست آنها کوتاه شده است کسی نیست که شما را بگیرد ببرد حبس بکند، [اذیت] بکند. باقی مانده است یک دستهای و تفالهای از اینهایی که حالا خیال میکنند میشود یک ماهی از آب گل آلود گرفت. الآن اگر بخواهند - تنها عشایرِ شما که نیست، سرتاسر ایران است - اگر بخواهند الآن شروع کنند به اینکه اینهایی که دارند آشوب میکنند سرکوب بکنند، الآن اسباب این میشود که یک اختلافاتی در همه ایران پیدا بشود. از آن طرف هم که دارند دامن میزنند به این اختلافات. در خود شهر تهران چه قدر دامن میزنند به اختلافات؛ چه قدر ایجاد اختلافات کردهاند. در سایر شهرها همین طور؛ در عشایر همین طور. در جاهای دیگر، همه جا خرابکاران مشغول خرابکاریاند که یک فرصتی پیدا بکنند و یک آشوب درست بشود و نتوانید مملکت خودتان را [اصلاح] بکنید و بگویند اینها مردمی هستند که آشوبگرند؛ و اینها مردمی هستند نمیتوانند اداره بکنند؛ و محتاج به این هستند که یک کسی بیاید و ادارهاش بکند. و خدای نخواسته دوباره یک قلدری را بیاورند بگذارند اینجا و بساط اول را برگردانند. باید یک قدری صبر کرد تا یک حکومت مستقر پیدا بشود.