- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
کارها بیفتیم که باید البته اشخاصی که متعدی هستند آسان است. آن وقت دیگر خیلی مهم نیست. شما آن قدرت بزرگ را شکستید، اینها هم که دیگر چیزی نیستند.
در هر صورت، الآن باید یک مقداری مهلت داد. اگر راجع به خود این رژیم یک کاری شده بود، خوب، حق بود که بگویید که رژیمی آمده و ادعا میکند من رژیم اسلامی هستم و دارد فساد میکند. اما اگر یک رژیمی است که آمده و وارث یک مملکتی است که همه چیز آن را بردهاند، خوردهاند و بردهاند هم آن پدر برد جواهرات ایران را و مخازن ایران را، منتها گیر انگلیسها از قراری که گفتهاند، افتاد؛ و هم این پسر برد. دار و دسته اینها همه بانکهای خارج را پرکردند از اموال و هرچه هم آنجاها نتوانستند، از اینجا توانستند حمل کردند و بردند. هرچه هم امکان داشته است - از قراری که مطلعین میگویند - از بانکها قرض کردهاند و بردهاند. مانده یک مملکتی که ندارد - به طوری که بتواند [...] الآن - همچو نیست که یک خزینه پری باشد و گذاشته باشند و نخواهند عمل بکنند. یک خزینه خالی است نسبت ... به یک مملکتی. شما باید حساب بکنید. بنابراین یک مقدار باید مهلت داد. و همه اشکالاتی که شما میگویید اشکالات صحیح است.
خطر هرج و مرج و آشوبگری
ما میدانیم مطالب همین است که شما میگویید. هم باقیماندههای رژیم سابق ماندهاند و فساد میکنند و هم اشخاصی که انحراف دارند و از خارج الهام میگیرند دارند فساد میکنند. و ما حالا باید همه دست به هم بدهیم کوشش کنیم که این حکومت دولت انتقالی منتقل بشود؛ یعنی یک مملکتی بشود که یک حکومت مستقری داشته باشد. ما الآن رئیس جمهور نداریم؛ مجلس نداریم. ما مجلس لازم داریم؛ رئیس جمهور لازم داریم. قانون اساسی نداریم. اساس یک مملکتی قانون اساسی آن است؛ رئیس جمهورش است، مجلسش است؛ دولت مستقرش است؛ ما الآن هیچیک از اینها را نداریم. ما الآن اینها را الحمدللَّه - بیرون کردیم؛ لکن به جای او الآن ما یک چیز مشت
در هر صورت، الآن باید یک مقداری مهلت داد. اگر راجع به خود این رژیم یک کاری شده بود، خوب، حق بود که بگویید که رژیمی آمده و ادعا میکند من رژیم اسلامی هستم و دارد فساد میکند. اما اگر یک رژیمی است که آمده و وارث یک مملکتی است که همه چیز آن را بردهاند، خوردهاند و بردهاند هم آن پدر برد جواهرات ایران را و مخازن ایران را، منتها گیر انگلیسها از قراری که گفتهاند، افتاد؛ و هم این پسر برد. دار و دسته اینها همه بانکهای خارج را پرکردند از اموال و هرچه هم آنجاها نتوانستند، از اینجا توانستند حمل کردند و بردند. هرچه هم امکان داشته است - از قراری که مطلعین میگویند - از بانکها قرض کردهاند و بردهاند. مانده یک مملکتی که ندارد - به طوری که بتواند [...] الآن - همچو نیست که یک خزینه پری باشد و گذاشته باشند و نخواهند عمل بکنند. یک خزینه خالی است نسبت ... به یک مملکتی. شما باید حساب بکنید. بنابراین یک مقدار باید مهلت داد. و همه اشکالاتی که شما میگویید اشکالات صحیح است.
خطر هرج و مرج و آشوبگری
ما میدانیم مطالب همین است که شما میگویید. هم باقیماندههای رژیم سابق ماندهاند و فساد میکنند و هم اشخاصی که انحراف دارند و از خارج الهام میگیرند دارند فساد میکنند. و ما حالا باید همه دست به هم بدهیم کوشش کنیم که این حکومت دولت انتقالی منتقل بشود؛ یعنی یک مملکتی بشود که یک حکومت مستقری داشته باشد. ما الآن رئیس جمهور نداریم؛ مجلس نداریم. ما مجلس لازم داریم؛ رئیس جمهور لازم داریم. قانون اساسی نداریم. اساس یک مملکتی قانون اساسی آن است؛ رئیس جمهورش است، مجلسش است؛ دولت مستقرش است؛ ما الآن هیچیک از اینها را نداریم. ما الآن اینها را الحمدللَّه - بیرون کردیم؛ لکن به جای او الآن ما یک چیز مشت