- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
مردم خیال میکنند، و اینهایی که خیال میکنند که ما اسلام را میفهمیم، غیر از این مسائل است. اگر اسلام پیدا بشود، اسلام آن است که همان روزی که بیعت کردند با حضرت امیر - سلام الله علیه - همان روز - در تاریخ هست - که بیعت کردند، بیعتی که طول و عرض مملکتش آنقدر بود که عرض کردم - بیعت تمام شد بیل و کلنگش را برداشت رفت یک چشمهای بود که مشغول بود برای کندنش. رفت آنجا ... سرِ کارش. کارگر بود. حالا چشمه درآمد! میگویند که چشمه هم وقتی که کلنگ آخر را زدند مثل گردن شتر آب بیرون آمد. یک کسی گفت خوب است، گفت که این ورثه را چیز بده. بعد آن را وقفش کرد. یک همچو سردارهایی اسلام داشته است. یک همچو لشکری داشته است که وقتی جنگ میکردند - تاریخ هست - گرسنه بودند. این جهازات جنگی در کار نبود، هر چند نفرشان یک دانه شمشیر و هر چند نفرشان یک دانه شتر داشتند، این حرفها نبود که خیال کنید که حالا ساز و برگ [فراوان است] هر چند نفر یک خرما. یک دانه خرما گیر این میآمد میگذارد دهانش، همان شیرینیاش که به دهانش میرسید در میآورد میداد به رفیقش آن بگذارد دهانش. میداد رفیقش، آن میداد رفیقش، تا آن آخر. اینطور اسلام را اینها نگه داشتند، و حالا ما باید نگه داریم این اسلام را.
رسالت پاسداری و فداکاری برای اسلام
اسلام خیلی عزیز است. اسلام خیلی فدایی داده است. پیغمبر اسلام برای اسلام خیلی زحمت کشیده، تمام عمرش در زحمت بوده، تمام عمرش. آن وقتی که در مکه بود زحمتش یک طور بود، با آن رنج و تعبی که بود و مدتها در حبس، یعنی بیرون بود و نمی توانست اصلاً خودش را نشان بدهد. آن وقت هم که مدینه آمدند جنگهای زیادی که با مشرکین واقع شد و با خائنها و با گردن کلفتها و با ثروتمندها تا اینها را بخواهند خاضع کنند برای اسلام. بسته بودند چند نفر را، داشتند میآوردند. اسیر کرده بودند. فرمود ببین! ما باید با زنجیر اینها را به بهشت ببریم. جنگهایشان برای این بود که مردم را آدم کنند. نه این بود که مملکت بگیرند. مملکت گیری [روش] اسلام نیست. ممالک را که فتح
رسالت پاسداری و فداکاری برای اسلام
اسلام خیلی عزیز است. اسلام خیلی فدایی داده است. پیغمبر اسلام برای اسلام خیلی زحمت کشیده، تمام عمرش در زحمت بوده، تمام عمرش. آن وقتی که در مکه بود زحمتش یک طور بود، با آن رنج و تعبی که بود و مدتها در حبس، یعنی بیرون بود و نمی توانست اصلاً خودش را نشان بدهد. آن وقت هم که مدینه آمدند جنگهای زیادی که با مشرکین واقع شد و با خائنها و با گردن کلفتها و با ثروتمندها تا اینها را بخواهند خاضع کنند برای اسلام. بسته بودند چند نفر را، داشتند میآوردند. اسیر کرده بودند. فرمود ببین! ما باید با زنجیر اینها را به بهشت ببریم. جنگهایشان برای این بود که مردم را آدم کنند. نه این بود که مملکت بگیرند. مملکت گیری [روش] اسلام نیست. ممالک را که فتح