فکری کرده‌اند، بدون اینکه اصلاً از اسلام اطلاعی داشته باشند و احکام اسلام را، حکومت اسلامی را، رژیم اسلام را اصلاً بدانند چیست. همین که غربیها راجع به اسلام بدبین هستند و تبلیغات کرده‌اند، اینها هم، برای اینکه بگویند ما روشنفکر هستیم، دنبال آنها رفتند و از اصل اسلام انتقاد کرده‌اند! الآن هم شما در همین قشرهایی که به اسم روشنفکر هستند اشخاصی را می‌بینید - نه همه، در اینها اشخاص متفکر خوب زیاد است اما باز شما در بین اینها اشخاصی را می‌بینید که این اشخاص در همین جمهوری اسلامی «اسلامی» اش را نمی‌خواستند. می‌گفتند جمهوری باشد؛ جمهوری دمکراتیک باشد. این دنباله آن تزریقاتی بود که آنها کردند؛ تبلیغاتی بود که خارجیها کردند؛ و اینها گوش و چشم بسته، بدون اطلاع از اسلام، تسلیم آنها شدند و غربزده شدند.
هراس استعمارگران از قدرت روحانیون
یکی از قدرتهایی که آنها باز احراز کردند که باید شکسته بشود، قدرت روحانیت بود؛ که اینها با تجربه و با عینیت در جاهای مختلف دیدند که قدرت روحانیت می‌تواند جلوگیری کند از مفاسدی که آنها می‌خواهند ایجاد کنند؛ از انتفاعاتی که آنها می‌خواهند از ما ببرند و ما را عقب نگه دارند. اینها می‌توانند یک چنین کاری بکنند. قضیه تنباکو، در زمان مرحوم میرزا (1)، به اینها فهماند که با یک فتوای یک آقایی، که در یک ده در عراق سکونت دارد، یک امپراتوری را شکست داد و سلطان وقت هم با همه کوششی که کرد برای اینکه حفظ کند آن قرارداد را نتوانست حفظ بکند؛ و مردم ایران قیام کردند و شکستند آن پیمانی که آنها داشتند. این یک تجربه‌ای شد برای آنها که ببینند یک آقایی در یک ده وقتی یک کلمه می‌نویسد که «امروز استعمال تنباکو در حکم محاربه با امام زمان است» و این موجش می‌آید همه ایران را فرا می‌گیرد، به طوری که شاه مستبدّ با آن قدرت را می‌کوبد، قلم این آقا می‌کوبد آن سرنیزه‌های آن روز را، اینها فهمیدند باید این

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>