- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
سر چی دعوا دارید؟ سر اینکه یک نفر آدم آیا خیلی آدم خوبی است، یا خیلی آدم بدی است؟ یک دستهای بگویند بالای منبر و پایین منبر که این آدم کافر است، و یک دستهای هم بگویند که این آدم مُسْلِم است و از اولیا است؟ نتیجه چی؟ نتیجه این است که شماها، از اینها جدا، اینها از شما جدا. هر دو مقابل هم ایستاده اید و آن وحدت کلمهای که داشتید از دست دادید، سر هیچی! سر هیچْ وحدت کلمه را از دست بدهید، و جدا شدن شما از هم اسباب این میشود که سایر قشرها هم از شماها جدا بشوند، مختلف بشوند؛ این اختلافات اسباب این بشود که این نهضت نتواند کار خودش را عمل کند. آنکه همه خارجیها میخواهند: آنی که شرقیها و غربیها همه میخواهند، این را که شماها از هم جدا و متفرق باشید.
هوشیاری در برابر تفرقه افکنان
توطئهها برای همین است که شماها را از هم جدا کنند، دشمن کنند، قشرهای مختلف درست کنند، گروههای مختلف درست کنند - همه با هم دشمن؛ و آنها نتیجهاش را ببرند. نباید ما بیدار بشویم؟ تا کی ما باید غافل باشیم؟ ما را سالهای طولانی غافل کردند و کُلاهِمان را برداشتند، باز نباید بیدار بشویم؟ شما دانشگاهیها نباید بیدار بشوید؟ شما علما نباید بیدار بشوید؟ با همین تفرقه افکنیها ما را چاپیدند و بردند، و بر ما حکومت کردند و جوانهای ما را در حبس آنقدر زجر دادند و با روحانیون ما آنطور که دیدید کردند و سایر اقشار هم آنطور، باز ما نباید بیدار بشویم؟ باز ما باید سر یک امور جزئی، که هیچ نیست، با هم اختلاف کنیم، به جان هم بیفتیم؟ منبر را، محراب و دانشگاه [را]، و اینها همه بریزند به جان هم؟ نباید ما توجه کنیم که این دست دیگری است که آمده و دارد این کار را انجام میدهد؟ نباید این ملت بیدار بشود که در ظرف دو ماه، صد گروه اظهار وجود کردند؟ این هم همچو مِنْ باب اتفاق نیست، این یک دست حساب کرده در کار است که این رمزی که دست شما بود، و آن رمز پیروزی بود، ازتان بگیرد. آنها فهمیدند که با وحدت شکست خوردند، وحدت را از شما دارند میگیرند. با عمل آنها و
هوشیاری در برابر تفرقه افکنان
توطئهها برای همین است که شماها را از هم جدا کنند، دشمن کنند، قشرهای مختلف درست کنند، گروههای مختلف درست کنند - همه با هم دشمن؛ و آنها نتیجهاش را ببرند. نباید ما بیدار بشویم؟ تا کی ما باید غافل باشیم؟ ما را سالهای طولانی غافل کردند و کُلاهِمان را برداشتند، باز نباید بیدار بشویم؟ شما دانشگاهیها نباید بیدار بشوید؟ شما علما نباید بیدار بشوید؟ با همین تفرقه افکنیها ما را چاپیدند و بردند، و بر ما حکومت کردند و جوانهای ما را در حبس آنقدر زجر دادند و با روحانیون ما آنطور که دیدید کردند و سایر اقشار هم آنطور، باز ما نباید بیدار بشویم؟ باز ما باید سر یک امور جزئی، که هیچ نیست، با هم اختلاف کنیم، به جان هم بیفتیم؟ منبر را، محراب و دانشگاه [را]، و اینها همه بریزند به جان هم؟ نباید ما توجه کنیم که این دست دیگری است که آمده و دارد این کار را انجام میدهد؟ نباید این ملت بیدار بشود که در ظرف دو ماه، صد گروه اظهار وجود کردند؟ این هم همچو مِنْ باب اتفاق نیست، این یک دست حساب کرده در کار است که این رمزی که دست شما بود، و آن رمز پیروزی بود، ازتان بگیرد. آنها فهمیدند که با وحدت شکست خوردند، وحدت را از شما دارند میگیرند. با عمل آنها و