- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
وظیفه خطیر روحانیت
باید کوشش بکنیم ما معمَّمین، ما که خودمان اسممان را روحانی گذاشتیم، چه طبقه اهل منبر باشند، چه اهل محراب باشند، چه از قشرهای دیگر، همین بنگاه، این بنگاه را بنگاه اسلامیاش کنیم. ما که امروز همچو قدرتی خدا بهمان داد و اعطای خدا بود - لیس الّا (1) - برای این نیم توجهی بود که به اسلام شد و همه گفتند اسلام را میخواهیم. یک همچو قدرتهایی را از بین بردیم، بردید. و همه قشرها هم در این شرکت داشتند؛ زنها، مردها، بچهها، بزرگها، همه. روحانی، دانشگاهی، همه، ما که الآن این قدرتها را از بین بردیم، و الآن هم مدّعی هستیم که رژیم ما رژیم اسلامی است و جمهوری ما جمهوری اسلامی است، باید اکتفا به این نکنیم که یک لفظی را برداشتیم، یک لفظ دیگر جایش گذاشتیم؛ یا یک رژیمی را منقرض کردیم؛ یک رژیم دیگری جایش گذاشتیم. باید ما همه متوجه این معنا باشیم که لااقل این محیط بنگاه روحانی این محیطی که سرو کار دارند با قلوب مردم، دعوت میکنند مردم را و سر و کارشان با دلهای مردم است، شمایی که سر و کارتان با جان مردم است باید کوشش کنید که جان خودتان را، قلب خودتان را اصلاح کنید، الهی کنید؛ که وقتی که منبر میروید مثل منبرهای - البته نمیشود - شیعه آن صاحب منبر حقیقی، که حضرت امیر - سلام الله علیه - هست، باشد که هر چه میگفت از قلب الهی سرچشمه میگرفت: ضَرْبَةُ عَلِیٍّ یَوْمَ الخَنْدَقِ أفْضَلُ مِن کذا (2). این نه اینکه مسئله این بود که تمام کفر با تمام اسلام مقابله کردند، از این جهت شده است. ما اگر فرض میکردیم که غیر حضرت امیر، همین ضربه را زده بود و همان شکست هم داده بود، باز اصلاً معلوم نبود که یک فضیلتی داشته باشد، تا فضیلتش از نماز انبیا هم بالاتر باشد. این ضربه ضربتی بود که از روح امیر المؤمنین سرچشمه گرفته بود. همه ایامی که ضربت میزد فضیلتش بالاتر از همه بود؛ برای اینکه قلب، قلب الهی بود؛ قلبی بود که غیر
باید کوشش بکنیم ما معمَّمین، ما که خودمان اسممان را روحانی گذاشتیم، چه طبقه اهل منبر باشند، چه اهل محراب باشند، چه از قشرهای دیگر، همین بنگاه، این بنگاه را بنگاه اسلامیاش کنیم. ما که امروز همچو قدرتی خدا بهمان داد و اعطای خدا بود - لیس الّا (1) - برای این نیم توجهی بود که به اسلام شد و همه گفتند اسلام را میخواهیم. یک همچو قدرتهایی را از بین بردیم، بردید. و همه قشرها هم در این شرکت داشتند؛ زنها، مردها، بچهها، بزرگها، همه. روحانی، دانشگاهی، همه، ما که الآن این قدرتها را از بین بردیم، و الآن هم مدّعی هستیم که رژیم ما رژیم اسلامی است و جمهوری ما جمهوری اسلامی است، باید اکتفا به این نکنیم که یک لفظی را برداشتیم، یک لفظ دیگر جایش گذاشتیم؛ یا یک رژیمی را منقرض کردیم؛ یک رژیم دیگری جایش گذاشتیم. باید ما همه متوجه این معنا باشیم که لااقل این محیط بنگاه روحانی این محیطی که سرو کار دارند با قلوب مردم، دعوت میکنند مردم را و سر و کارشان با دلهای مردم است، شمایی که سر و کارتان با جان مردم است باید کوشش کنید که جان خودتان را، قلب خودتان را اصلاح کنید، الهی کنید؛ که وقتی که منبر میروید مثل منبرهای - البته نمیشود - شیعه آن صاحب منبر حقیقی، که حضرت امیر - سلام الله علیه - هست، باشد که هر چه میگفت از قلب الهی سرچشمه میگرفت: ضَرْبَةُ عَلِیٍّ یَوْمَ الخَنْدَقِ أفْضَلُ مِن کذا (2). این نه اینکه مسئله این بود که تمام کفر با تمام اسلام مقابله کردند، از این جهت شده است. ما اگر فرض میکردیم که غیر حضرت امیر، همین ضربه را زده بود و همان شکست هم داده بود، باز اصلاً معلوم نبود که یک فضیلتی داشته باشد، تا فضیلتش از نماز انبیا هم بالاتر باشد. این ضربه ضربتی بود که از روح امیر المؤمنین سرچشمه گرفته بود. همه ایامی که ضربت میزد فضیلتش بالاتر از همه بود؛ برای اینکه قلب، قلب الهی بود؛ قلبی بود که غیر