- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
خودباختگی و غربزدگی
و بدتر از آن، این است که محتوای اشخاص را بگیرند که اطمینان به خودش هم نداشته باشد! مثلاً ما طبیب داریم؛ نه این است که ایران طبیب ندارد؛ طبیب دارد؛ الی ماشاء الله طبیب داریم؛ چه شده است که یک مریض وقتی پیدا میکنیم فوراً صحبت این است که برود اروپا! این برای این است که ما را به طبیبهای خودمان بدبین کردند؛ طبیب داریم و بدبین شدیم. ما مهندس داریم؛ نمیتوانیم بگوییم مهندس ما نداریم؛ اما این محتوا را از ما گرفتهاند که اگر بخواهیم یک جادهای را اسفالت کنند، مهندسش باید از خارج بیاید؛ از خارج میآوردند. یک کارخانه بخواهید درست کنید، یک بنای بزرگ بخواهید درست کنید، از خارج باید بیاید. این برای این است که همچو تبلیغات کرده بودند که ما را از خودمان به خودمان بدبین کرده بودند. محتوای ما را بیرون کشیده بودند. ما یک آدمهایی بودیم که همهاش توجهمان به غرب بود. الآن هم که ملاحظه میکنید، الآن هم همین طور است. الآن هم که ما میگوییم اسلام، شما میگویید: «اسلام، اسلام» یک گروههایی هم دور هم نشستهاند و میگویند: دمکراتیک، دمکراتیک. چرا؟ برای اینکه اینها همچو غربی شدهاند، همچو غربزده شدهاند، نمیتوانند تصور بکنند که یک کشور با برنامه اسلامی میتواند اداره بشود. اینها غفلت از این میکنند، یا خودشان را به غفلت میزنند، که هفتصد - هشتصد سال این اسلام بر همه ممالک حکومت کرد. حالا میگویند نه! جمهوری اسلامی نه؛ جمهوری دمکراتیک! این برای این است که محتوا ندارند اینها. اینها را [با] تبلیغات همه جانبهای که کردند همه را از آن باطنشان بیرون آوردهاند؛ مغزهایشان را به اصطلاح شستند و به جای آن غرب را نشاندهاند. استقلال فکری را از ما گرفتهاند، استقلال خودمان را، شخصیتمان را، از ما گرفتهاند. ما استقلال شخصیت الآن نداریم. و باید فکر این باشیم که خودمان شخصیت پیدا بکنیم. توجه بکنیم به تاریخ اسلام که ببینیم اسلام در دنیا چه کرده و چه کارهایی اسلام کرده. که اینهایی که میگویند که از اسلام کاری نمیآید، یا میگویند که الآن دیگر مثلاً قدیمی شده است اینها، از بابت این است که نمیفهمند، اینها بسیارشان ملتفت نیستند اصلش
و بدتر از آن، این است که محتوای اشخاص را بگیرند که اطمینان به خودش هم نداشته باشد! مثلاً ما طبیب داریم؛ نه این است که ایران طبیب ندارد؛ طبیب دارد؛ الی ماشاء الله طبیب داریم؛ چه شده است که یک مریض وقتی پیدا میکنیم فوراً صحبت این است که برود اروپا! این برای این است که ما را به طبیبهای خودمان بدبین کردند؛ طبیب داریم و بدبین شدیم. ما مهندس داریم؛ نمیتوانیم بگوییم مهندس ما نداریم؛ اما این محتوا را از ما گرفتهاند که اگر بخواهیم یک جادهای را اسفالت کنند، مهندسش باید از خارج بیاید؛ از خارج میآوردند. یک کارخانه بخواهید درست کنید، یک بنای بزرگ بخواهید درست کنید، از خارج باید بیاید. این برای این است که همچو تبلیغات کرده بودند که ما را از خودمان به خودمان بدبین کرده بودند. محتوای ما را بیرون کشیده بودند. ما یک آدمهایی بودیم که همهاش توجهمان به غرب بود. الآن هم که ملاحظه میکنید، الآن هم همین طور است. الآن هم که ما میگوییم اسلام، شما میگویید: «اسلام، اسلام» یک گروههایی هم دور هم نشستهاند و میگویند: دمکراتیک، دمکراتیک. چرا؟ برای اینکه اینها همچو غربی شدهاند، همچو غربزده شدهاند، نمیتوانند تصور بکنند که یک کشور با برنامه اسلامی میتواند اداره بشود. اینها غفلت از این میکنند، یا خودشان را به غفلت میزنند، که هفتصد - هشتصد سال این اسلام بر همه ممالک حکومت کرد. حالا میگویند نه! جمهوری اسلامی نه؛ جمهوری دمکراتیک! این برای این است که محتوا ندارند اینها. اینها را [با] تبلیغات همه جانبهای که کردند همه را از آن باطنشان بیرون آوردهاند؛ مغزهایشان را به اصطلاح شستند و به جای آن غرب را نشاندهاند. استقلال فکری را از ما گرفتهاند، استقلال خودمان را، شخصیتمان را، از ما گرفتهاند. ما استقلال شخصیت الآن نداریم. و باید فکر این باشیم که خودمان شخصیت پیدا بکنیم. توجه بکنیم به تاریخ اسلام که ببینیم اسلام در دنیا چه کرده و چه کارهایی اسلام کرده. که اینهایی که میگویند که از اسلام کاری نمیآید، یا میگویند که الآن دیگر مثلاً قدیمی شده است اینها، از بابت این است که نمیفهمند، اینها بسیارشان ملتفت نیستند اصلش