- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
کردند. و غرب در شرق آنطور نفوذ کرد که شرق خودش را باخت، و محتوای بسیاری از جوانهای ما را گرفت. اما ما گمان میکنیم که باید تمام ملتها و دولتها توجه خودشان را به این نقطه نظر منعطف کنند که این شکست روحی را از ملتها جدا کنند، و گمان نکنند جوانهای ما که هرچه هست، در غرب است، و خودشان چیزی ندارند.
ارتش در صدر اسلام
اسلام، در مقابل همه دولتهای طاغوتی، برای انسان سازی آمده است. قرآن کتاب انسان سازی است. اگر انسان چنانچه در این ممالک اسلامی تحقق پیدا بکند و اسلام برنامه دولتها و ملتها باشد، امکان ندارد که دیگران بتوانند استفادههای نامشروع از ما بکنند. ما باید اقتصادمان تابع اسلام باشد؛ فرهنگمان تابع اسلام باشد؛ ارتشمان، ارتش اسلامی باشد. در صدر اسلام ارتش یک پناهگاهی برای ملتها بوده است، محیط ارتش از محیط مردم جدا نبوده است؛ محیط رُعب نبوده است؛ محیط وحشت نبوده است. اگر ارتش، دولت، به وظایف ارتشی خودشان، به وظایف دولتی خودشان، به وظایف اسلامی، عمل کنند، محیط در یک کشور محیط محبت میشود؛ محیط آرامش روحی میشود؛ و این هم برای ملت مفید است؛ و هم برای دولت؛ و هم برای ارتش. و اگر محیط، محیط ارعاب باشد - چنانچه در حکومتهای طاغوتی است - محیط وحشت باشد، این برای ملت و خود دولت و خود ارتش بد است. و اینکه طاغوتیها محیط ارعاب ایجاد میکنند برای این است که آنها برای ملت کار نکردهاند و خودشان را از ملت جدا کردهاند، و از ملت وحشت دارند؛ از این جهت محیط را ارعاب، محیط ارعابی درست میکنند که مردم را سرکوب کنند. در صدر اسلام این معانی نبوده است. ارتش اسلام از مردم جدا نبوده است. محیط هیچ وقت محیط ارعابی نبوده است. حکومتی که در رأس جامعه بوده است با مردم دیگر فرقی نداشته است؛ بلکه زندگیاش پایینتر بوده است. حکومتها نمیخواستند که به مردم حکومت کنند؛ میخواستند خدمت کنند. اسلام حکومتها را موظف به خدمت کرده است. ارتش در خدمت ملت باید باشد. حکومتها در
ارتش در صدر اسلام
اسلام، در مقابل همه دولتهای طاغوتی، برای انسان سازی آمده است. قرآن کتاب انسان سازی است. اگر انسان چنانچه در این ممالک اسلامی تحقق پیدا بکند و اسلام برنامه دولتها و ملتها باشد، امکان ندارد که دیگران بتوانند استفادههای نامشروع از ما بکنند. ما باید اقتصادمان تابع اسلام باشد؛ فرهنگمان تابع اسلام باشد؛ ارتشمان، ارتش اسلامی باشد. در صدر اسلام ارتش یک پناهگاهی برای ملتها بوده است، محیط ارتش از محیط مردم جدا نبوده است؛ محیط رُعب نبوده است؛ محیط وحشت نبوده است. اگر ارتش، دولت، به وظایف ارتشی خودشان، به وظایف دولتی خودشان، به وظایف اسلامی، عمل کنند، محیط در یک کشور محیط محبت میشود؛ محیط آرامش روحی میشود؛ و این هم برای ملت مفید است؛ و هم برای دولت؛ و هم برای ارتش. و اگر محیط، محیط ارعاب باشد - چنانچه در حکومتهای طاغوتی است - محیط وحشت باشد، این برای ملت و خود دولت و خود ارتش بد است. و اینکه طاغوتیها محیط ارعاب ایجاد میکنند برای این است که آنها برای ملت کار نکردهاند و خودشان را از ملت جدا کردهاند، و از ملت وحشت دارند؛ از این جهت محیط را ارعاب، محیط ارعابی درست میکنند که مردم را سرکوب کنند. در صدر اسلام این معانی نبوده است. ارتش اسلام از مردم جدا نبوده است. محیط هیچ وقت محیط ارعابی نبوده است. حکومتی که در رأس جامعه بوده است با مردم دیگر فرقی نداشته است؛ بلکه زندگیاش پایینتر بوده است. حکومتها نمیخواستند که به مردم حکومت کنند؛ میخواستند خدمت کنند. اسلام حکومتها را موظف به خدمت کرده است. ارتش در خدمت ملت باید باشد. حکومتها در