- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
این طور بودند؛ وقتی پایشان را میگذاشتند توی مملکت با مردم اینطور رفتار میکردند. این برنامه همه اشخاصی است که به ملت خیانت میکنند. همه حکومتهایی که خیانت به ملت میکنند از ملت میترسند، چون از ملت میترسند قوای انتظامیه را، همه را، در خدمت خودشان برای مقابله با ملت استخدام میکنند. تربیتهاشان هم همین طورها بوده. این درست عکس آن معنایی است که از این قوای انتظامیه انتظار میرفت و درست عکس آن معنایی است که قوای انتظامیه اسلام داشته است.
ویژگی قوای انتظامی اسلام
قوای انتظامی اسلام برای سرکوبی خود ملت نبوده است. با ملت، رفیق و دوست و خدمتگزار؛ در مقابل خارجی، کوبنده و مهاجم. همین دسته بیساز و برگ قوای اسلامی در صدر اسلام که هر چند نفرشان یک اسب یا یک شتر داشتند، هر چندتاشان یک شمشیر داشتند، و زندگی سربازیشان اینطور بود، از باب اینکه اتکالشان به ملت بود و به خدا، همین عده کم به دو امپراتوری بزرگ آن وقت که همه دنیا تقریباً تحت سلطه آنها بودند، اینها غلبه کردهاند. با همین دست خالی، لکن قدرت ایمان. با نداشتن ساز و برگ صحیح جنگی، و مجهز بودن قوای ایران و روم با همه قوایی که داشتهاند، لکن اینها قدرت ایمان داشتند، آنها نداشتند. آنها را در یکی از جنگها - که جنگ « (1)) 93 (» یک همچو چیزی به آن میگویند - این سربازهایی که اینها میخواستند به جنگ بیاورند، از طرف ایران میخواستند به جنگ بیاورند اینها را با ریسمان یا با زنجیر بسته بودند که فرار نکنند! یک همچو روحیهای در مقابل خارج داشتند؛ در مقابل مردم سختگیری داشتند، روحیهشان این جور بود که وقتی میخواستند به جنگ ببرند، پانصد هزار تا پانصدتاشان، هزارتاشان، با یک زنجیرهایی میبستند که اینها فرار نکنند و به جنگ بروند. معلوم است یک همچو لشکر با «سلسله» (2) نمیتواند جنگ بکند؛ مثل
ویژگی قوای انتظامی اسلام
قوای انتظامی اسلام برای سرکوبی خود ملت نبوده است. با ملت، رفیق و دوست و خدمتگزار؛ در مقابل خارجی، کوبنده و مهاجم. همین دسته بیساز و برگ قوای اسلامی در صدر اسلام که هر چند نفرشان یک اسب یا یک شتر داشتند، هر چندتاشان یک شمشیر داشتند، و زندگی سربازیشان اینطور بود، از باب اینکه اتکالشان به ملت بود و به خدا، همین عده کم به دو امپراتوری بزرگ آن وقت که همه دنیا تقریباً تحت سلطه آنها بودند، اینها غلبه کردهاند. با همین دست خالی، لکن قدرت ایمان. با نداشتن ساز و برگ صحیح جنگی، و مجهز بودن قوای ایران و روم با همه قوایی که داشتهاند، لکن اینها قدرت ایمان داشتند، آنها نداشتند. آنها را در یکی از جنگها - که جنگ « (1)) 93 (» یک همچو چیزی به آن میگویند - این سربازهایی که اینها میخواستند به جنگ بیاورند، از طرف ایران میخواستند به جنگ بیاورند اینها را با ریسمان یا با زنجیر بسته بودند که فرار نکنند! یک همچو روحیهای در مقابل خارج داشتند؛ در مقابل مردم سختگیری داشتند، روحیهشان این جور بود که وقتی میخواستند به جنگ ببرند، پانصد هزار تا پانصدتاشان، هزارتاشان، با یک زنجیرهایی میبستند که اینها فرار نکنند و به جنگ بروند. معلوم است یک همچو لشکر با «سلسله» (2) نمیتواند جنگ بکند؛ مثل