وظایف طبیعی را شخصاً عمل می‌کنید، وظایف الهی را هم شخصاً شما موظفید عمل کنید، به علاوه، موظفید که دیگران را هم وادار کنید به این کار. در اینجا موظف نیستید که دیگران را وادار کنید که نگاه کن. اما در آنجا موظفید دیگران را تعدیل کنید؛ دیگران را هم تربیت کنید.
عمل به وظیفه
هر کدام ما موظفیم خودمان عمل کنیم؛ و موظفیم دیگران را هم وادار کنیم. اگر یک همچو روحیه‌ای در یک ملتی پیدا بشود، که ان شاء الله امیدوارم پیدا بشود، اگر یک همچو روحیه تعاون معنوی، همان طوری که در این برهه‌ای که انقلاب بود یک تعاون مادی پیدا شده بود این هم معناً بود، اما معاونت راجع به این بود که اینهایی که می‌آمدند در خیابانها تظاهر می‌کردند خانه‌ها به آنها آب می‌دادند؛ غذا می‌دادند، عرض کنم، مردم کمک می‌کردند؛ معاونت می‌کردند. اگر یک روحیه معاونت معنوی پیدا بشود در انسان، در همه که هر کسی خودش را موظف بداند به اینکه علاوه بر اینکه خودش یک آدمی است که می‌خواهد عدالت بکند، وظیفه شناس است، پشت میز که نشسته کار خودش را که می‌کند و کار مردم را که می‌خواهد انجام بدهد روی وظایف است، نه روی طمع است، نه روی ترس و خوف است، روی وظیفه است آن طوری که وظایف شخصی خود را آدم عمل می‌کند، برای خودش وظیفه می‌داند که برای بچه‌هایش لباس بخرد؛ این یک وظیفه‌ای است پیش آدم، نه خوف است و نه طمع. اگر انسان -آن کسی که متصدی یک کاری است- وظیفه بداند این را که من حقوق مثلاً می‌گیرم وظیفه‌ام این است؛ نخیر، حقوق هم نمی‌گیرم وظیفه انسانیم این است؛ وظیفه اسلامیم این است که حالا که متکفل یک امری شدم و یک دسته‌ای به من محتاج‌اند که کارهایشان را راه بیندازم، کارها را تعویق نیندازم، همان قدری که می‌توانم، به هر ترتیبی که جریان دارد جریان بدهم، با رفاقت، جلو و عقب انجام ندهم، خلاف عدالت نکنم، اگر جلو و عقب انجام بدهم این همان کارهای طاغوت است، طاغوت در یک چیزِ کم،
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>