در یک شعاعِ کم، چنانچه هر کداممان توجه به همین معنا داشته باشیم، هر کسی به خودش متوجه بشود، خودش را درست کند، اداره‌ای که دارای پانصد نفر مأمور است، هر مأموری آن کاری را که به او محوّل است سرش را زیر بیندازد و کارش را انجام بدهد، یک اداره درست می‌شود، یک وزارتخانه درست می‌شود، باقی درست می‌شود، همه کشور درست می‌شود. اگر یک همچو چیزی در یک کشوری پیدا شد، این کشور مترقی است. کشور مترقی این نیست که سینماهای کذا داشته باشد و آن کارهایی که در آن می‌شد. یا مترقی آن است که مراکز فحشا، آن قدر زیاد باشد، مشروبخوری آن قدر زیاد باشد؛ این انحطاط است.
ملاک مترقی بودن یک کشور
کشور مترقی این است که افرادش مترقی باشند. فرد مترقی آن است که وظیفه شناس باشد، وظایف اداریش، وظایف الهیش. اگر انسان وظیفه شناس شد، یک انسان مترقی است؛ یک انسان عادل است. یک مملکتی اگر ان شاء الله موفق بشویم، موفق بشوید، به اینکه [در] این مملکت همه وظیفه شناس بشوند و جمهوری اسلامی بشود، جمهوری اسلامی این است که اداره مالیه‌اش هم اسلامی باشد؛ اداره عدلیه‌اش هم اسلامی باشد. تحول باید پیدا بشود. تحول در نظام و تحول در افراد که این نظام را می‌خواهند پیش ببرند. به مجرد اینکه تحول در نظام هم باشد و تحول در افراد نباشد، فایده ندارد. برای اینکه وقتی تحول در افراد نباشد، اگر حالا هم یک کسی یک تحولی در نظام درست کند، فردا همین افرادند که این نظام را می‌خواهند پیش ببرند؛ همین افراد نظام را مُعْوَج می‌کنند؛ برخلاف می‌کنند.
اهمیّت تحوّل روحی افراد
تحول در افراد، در روحیه افراد، میزان است، و این با این است که همه آقایان بنای بر این بگذارند که کارهایشان را روی وظیفه‌شان عمل بکنند. خودشان را ببینند در یک جمهوری اسلامی؛ ببینند در یک مملکتی هستند که رأس این مملکت‌
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>