- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
بودند. این طور نبوده است که آن کسی که استاندار یک جایی میشده، بخواهد برود مردم را بچاپد! در این زمانها این طور بود. من این را یادم هست - حالا در چه وقتش بود نمیدانم - که اگر یک کسی را استاندار آذربایجان مثلاً میکردند، «اجاره» میدادند به آنها! یعنی این آدم باید مثلاً پنجاه هزار تومان یا ده هزار تومان آن وقت بدهد به این کسی که باید این را سر آن کار [بگذارد] - نخست وزیرش کند، یا صدر اعظمش - باید این قدر بدهد که برود استاندار آذربایجان بشود! این آنجا که میرفت چون اجیر است و این قدر گرفته باید دو مقابل، آنجا بگیرد یا بیشتر تا اینکه خوب، هم مال الاجاره را بدهد، و هم نفع ببرد. وضع این طور بود که اجاره بندی بود! آذربایجان چون بزرگتر بود زیادتر؛ همدان چون کوچکتر بود کمتر، اما همه روی یک اجاره بندی خاصی بود که روی این اجاره بندی استاندار تعیین میشد، یا فرض کنید که فرماندار تعیین میشد. این وضعها در اسلام نیست؛ هیچ این بساط در اسلام نیست. آن هم که در صدر اول است و بالاتر از همه به حسب نظامش هست با سایرین در یک طبقه نشستهاند؛ با هم دوستاند، رفیقاند، صحبت میکنند و تفاهم دارند با هم. و لهذا یک لشکر و یک ارتش، آن وقتی که اسمش را هم نمیشد ارتش بگذارید - یک عده عرب بودند که اینها چندتاشان یک شمشیر داشتند، چندتاشان یک اسب داشتند - اینها غلبه کردند بر این دو امپراتوری بزرگ که امپراتوری روم بود و ایران - که بزرگترین امپراتوریهای آن وقت اینها بودند. این یک مشتی عرب از باب اینکه قوی بودند؛ ایمان داشتند و از ملت بودند و این طور نبود که بخواهند برای استفاده یک کاری بکنند، اینها میخواستند خدمت بکنند، اینها در مقابل آنها ایستادند. و از آن طرف با اینکه عدد زیاد بود و تجهیزات زیاد بود، - و عرض بکنم که - اسبها کذا و زین اسبها طلا و اینها، لکن روحیه نداشتند، اینها را در یکی از جنگها میبستندشان! در «ذوالسلاسل» میبستند اینها را که مبادا فرار کنند! با زنجیر میآوردند که جنگ بکنند. عربها شمشیر را کشیده بودند و ریختند همه اینها را از بین بردند. یک عدد کمی با تجهیزات ناقص؛ یعنی ناقص که اصلاً «تجهیزات» اسم آن را نمیشد بگذاری، یک چند تا شمشیر و چند تا اسب و یک چندتا شتر. و اینها برای اینکه