- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
خیابانها آمد و فریاد زد که ما این سلسله خبیث را نمیخواهیم. آن که نمیتوانست یک کلمه برخلاف بگوید، بچههای کوچک و بزرگش، زن و مردش. ما رهین منّت بانوان بیشتر از جوانهای مَردشان هستیم. بانوان در ایران بسیار حظِّ وافر داشتند؛ یعنی بانوان که بیرون میآمدند، مردم تهییج میشدند؛ دو مقابل، چند مقابل میشد قدرت مردم، در عین حالی که هیچ نداشتند الّا قوه ایمان - در ظرف چند - این آخر که آنها حمله کردند و کودتا خواستند بکنند و نقشه کشیدند که در یک شب تمام سرها را - سرهای قوم را - از بین ببرند، خدا رحمت کند قرنی (1) را گفت: سه ساعت و نیم طول کشید، گفت: جنگ بین مردم و قوای شاه مخلوع سه ساعت و نیم شد! با سه ساعت و نیم غلبه کرد، مشتها غلبه کرد بر تانکها، بر توپها. این ایمان بود، این برای این بود که جوانهای ما از مُردن نمی ترسیدند؛ برای این [که] شهادت را فنا نمیدانستند؛ شهادت را یک زندگی جاویدان میدانستند. کراراً پیش من آمدند، کراراً، حالا هم میآیند گاهی، که شما دعا کنید ما شهید بشویم. من دعا میکردم که ثواب شهید پیدا کنید ان شاء الله. یک همچو روحیهای پیدا شد؛ نظیر همان روحیهای که در زمان رسول الله در جوانهای آن وقت بود. این اسباب این شد که غلبه کرد مشت بر تانک.
من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که همه مسلمین، همه حکومتهای اسلامی، به وظایف اسلامیشان عمل کنند و همه موفق باشند.
من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که همه مسلمین، همه حکومتهای اسلامی، به وظایف اسلامیشان عمل کنند و همه موفق باشند.