- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
به اینها. اینها از این مسائل خوفشان برداشت! یک سید پیرمرد وقتی از توی این جمعیت میرود اینطور میشود و هزار نفر از حزب دمکرات اگر از بین برود مردم شادی میکنند! این خوف دارد از این. و ما هم نباید آنها را تأییدشان کنیم؛ برای اینکه آنها هم میخواهند یک جایی داشته باشند؛ دست و پا میزنند که یک فکری برای خودشان بکنند؛ و لکن ما باید فکر این معنی باشیم که این ملت ما از چه ضربه دیده تا حالا؛ و باید با چه عصایی حالا راه برود که آن ضربهها را نخورد.
نیم قرن خیانت اجانب
ما پنجاه و چند سال است ضربه که خوردیم از اجانب؛ خوردیم. از گرایش به اجانب، از اینکه همه چیز ما توجه به آنجا داشته، ما ضربهها را خوردیم؛ حالا باز ما تکرار بکنیم آن ضربهها را. تکرار بکنیم آن مسیر را؟ یا نه، ما باید منقلب کنیم این مسیر را به یک انقلاب دیگری. لااقل آنهایی هم که اعتقاد ندارند که مکتب ما، مترقیترین مکتب است خوب، تجربه کنند. پنجاه سال آن طرف را تجربه کردهاند، پنج سال هم این طرف را تجربه کنند. آن وقت اگر این طرف هم همان جور از کار در آمد و همان قلدریها و همان آدمکشیها و همان غارتگریها در این طرف هم اگر بود، آن وقت بیایند بگویند هر دوتان کنار، یک فکر دیگری باید کرد. اما بیتجربه و بدون اینکه اینها بفهمند که حالا بنا چیست، حالا از افراد اینها بشناسند، افرادی که در آن رژیم بود و افرادی که در این رژیم هست [...] یکوقت این است که این فرد قاطع نیست، نمیدانم خیلی نمیتواند کار بکند، یک مسئله است. یکوقت این است که بگویید که نه، این فرد همان کارهایی که رژیم سابق، از دزدی، و از غارتگری، از خیانتگری، و از خدمت به اجانب میکرد، اینها هم دارند همان کار را میکنند. گمان ندارم اگر یک همچو حرفی بخواهند بزنند انصاف باشد. این خلاف انصاف است. ما افراد را میشناسیم، افرادی که در شورای انقلاب هستند اینها را میدانیم کیها هستند. افرادی که در دولت هستند، به استثنای یک عدهای، بعضیشان، خوب میدانیم اینها که خیانتکار به آن معنا که
نیم قرن خیانت اجانب
ما پنجاه و چند سال است ضربه که خوردیم از اجانب؛ خوردیم. از گرایش به اجانب، از اینکه همه چیز ما توجه به آنجا داشته، ما ضربهها را خوردیم؛ حالا باز ما تکرار بکنیم آن ضربهها را. تکرار بکنیم آن مسیر را؟ یا نه، ما باید منقلب کنیم این مسیر را به یک انقلاب دیگری. لااقل آنهایی هم که اعتقاد ندارند که مکتب ما، مترقیترین مکتب است خوب، تجربه کنند. پنجاه سال آن طرف را تجربه کردهاند، پنج سال هم این طرف را تجربه کنند. آن وقت اگر این طرف هم همان جور از کار در آمد و همان قلدریها و همان آدمکشیها و همان غارتگریها در این طرف هم اگر بود، آن وقت بیایند بگویند هر دوتان کنار، یک فکر دیگری باید کرد. اما بیتجربه و بدون اینکه اینها بفهمند که حالا بنا چیست، حالا از افراد اینها بشناسند، افرادی که در آن رژیم بود و افرادی که در این رژیم هست [...] یکوقت این است که این فرد قاطع نیست، نمیدانم خیلی نمیتواند کار بکند، یک مسئله است. یکوقت این است که بگویید که نه، این فرد همان کارهایی که رژیم سابق، از دزدی، و از غارتگری، از خیانتگری، و از خدمت به اجانب میکرد، اینها هم دارند همان کار را میکنند. گمان ندارم اگر یک همچو حرفی بخواهند بزنند انصاف باشد. این خلاف انصاف است. ما افراد را میشناسیم، افرادی که در شورای انقلاب هستند اینها را میدانیم کیها هستند. افرادی که در دولت هستند، به استثنای یک عدهای، بعضیشان، خوب میدانیم اینها که خیانتکار به آن معنا که