- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
میکند، در غرب از آن خبری نیست، اگر باشد، در شرق است.
مکتبهای توحیدی - انسانی، ضامن تمدّن
آنکه ضامن این است که یک کشوری درست بکند که متمدن باشد، آزادیخواه به معنای حقیقیاش باشد، استقلال داشته باشد به معنای حقیقیاش، آن مکتب انسانیت است، غیر از او هیچ نیست، آنکه میتواند آزادی به مردم بدهد. آن آزادی که در غرب است یک قدری فحشاست که هر جوری دلشان میخواهد عمل کند در شهوات، هیچ قید و بندی نباشد، آزادند هر طوری دلشان میخواهد در فحشا غوطهور شوند.
یک مقداریاش هم کلاه سر ما گذاشتن است که ما آزادی میدهیم! در زمان رژیم سابق میگفتند که آزادی زیاد دادند. کارتر میگفت که زیاد آزادی دادند به این ملت! این فریادی که از مردم بلند میشود، برای اینکه آزادی زیاد است! این حبس و این زجر و این بساطی که در ایران بود، یک حبسی بود مملکت ما که 35 میلیون جمعیت توی حبس بودند! نه یک مطبوعات ما آزاد بود - یک کلمه نمیتوانستند بنویسند - نه رادیو آزاد بود - یک کلمه نمیتوانستند خلاف بگویند، همهاش دیکته بود! از طرف سازمان امنیت درست میکردند و دست اینها و از طرف بالاترها هم درست میکردند و دست آنها هم میدادند. یک وکیل را ملت تعیین نکرده، اینکه حالا فلان جمعیت میگویند که نخیر ما آزادی داشتیم و وکیل خودمان است، برای اینکه میخواهند این را از آن چیزی که دادگاهها دارند مطالبه میکنند میخواهند نجات بدهند، نه این است که وکیل را خودشان تعیین کردند، خودی در کار نبود که تعیین کند. آزادی به این معنا که مردم در انتخابشان آزاد باشند، در اقوالشان آزاد باشند، مطالبی که دارند بتوانند بگویند، هیچ اصلاً نبود. آنی که آزادی به مردم میدهد، آزادی در حدودی که فحشا نباشد، آنی که مخالف با شخصیت انسانی است نباشد، آن را مکتبهای توحیدی میدهند - که در رأس آنها اسلام است. گرایش باید پیدا کرد به این مکتب، اگر بخواهید سعادتمند بشوید، جدیت کنید که این مکتب تحقق پیدا کند در خارج.
مکتبهای توحیدی - انسانی، ضامن تمدّن
آنکه ضامن این است که یک کشوری درست بکند که متمدن باشد، آزادیخواه به معنای حقیقیاش باشد، استقلال داشته باشد به معنای حقیقیاش، آن مکتب انسانیت است، غیر از او هیچ نیست، آنکه میتواند آزادی به مردم بدهد. آن آزادی که در غرب است یک قدری فحشاست که هر جوری دلشان میخواهد عمل کند در شهوات، هیچ قید و بندی نباشد، آزادند هر طوری دلشان میخواهد در فحشا غوطهور شوند.
یک مقداریاش هم کلاه سر ما گذاشتن است که ما آزادی میدهیم! در زمان رژیم سابق میگفتند که آزادی زیاد دادند. کارتر میگفت که زیاد آزادی دادند به این ملت! این فریادی که از مردم بلند میشود، برای اینکه آزادی زیاد است! این حبس و این زجر و این بساطی که در ایران بود، یک حبسی بود مملکت ما که 35 میلیون جمعیت توی حبس بودند! نه یک مطبوعات ما آزاد بود - یک کلمه نمیتوانستند بنویسند - نه رادیو آزاد بود - یک کلمه نمیتوانستند خلاف بگویند، همهاش دیکته بود! از طرف سازمان امنیت درست میکردند و دست اینها و از طرف بالاترها هم درست میکردند و دست آنها هم میدادند. یک وکیل را ملت تعیین نکرده، اینکه حالا فلان جمعیت میگویند که نخیر ما آزادی داشتیم و وکیل خودمان است، برای اینکه میخواهند این را از آن چیزی که دادگاهها دارند مطالبه میکنند میخواهند نجات بدهند، نه این است که وکیل را خودشان تعیین کردند، خودی در کار نبود که تعیین کند. آزادی به این معنا که مردم در انتخابشان آزاد باشند، در اقوالشان آزاد باشند، مطالبی که دارند بتوانند بگویند، هیچ اصلاً نبود. آنی که آزادی به مردم میدهد، آزادی در حدودی که فحشا نباشد، آنی که مخالف با شخصیت انسانی است نباشد، آن را مکتبهای توحیدی میدهند - که در رأس آنها اسلام است. گرایش باید پیدا کرد به این مکتب، اگر بخواهید سعادتمند بشوید، جدیت کنید که این مکتب تحقق پیدا کند در خارج.