آنکه نه، دیگر گذشته وقتش. لابد شنیدید که امروز هم یکی از علمای تهران را سوء قصد به او کرده‌اند، آقای آقا رضی (1) را سوء قصد کردند، سه تیر هم به ایشان زدند، لکن به جایی نشده است و ایشان نجات پیدا کردند. اینها خیال می‌کنند که با این مسائل می‌شود دیگر برگرداند یک ملتی را که جوانهایش می‌آیند پیش من - یک دفعه و دو دفعه نه، زیاد - و از من تقاضا می‌کنند که تو دعا کن که ما شهید بشویم، این از ترور دیگر نمی ترسد، این شهادت را می‌خواهد، با آغوش باز دنبال شهادت [می‌رود] این تعلیم اسلامی اینطوری است. رمز پیروزی ملت ما همین بود که دیگر نمی‌ترسیدند از اینکه بروند توی خیابان بکشندشان. می‌رفتند، خیلی هم کشته می‌شدند. بالاخره هم با همین فریادها و دادها و «الله اکبر» ها پیروز شدند. رژیم اسلامی اینطور است که افرادش از مسجدند. از مسجد نهضت می‌شد. و از مسجد می‌رفتند به میدان، به میدان جنگها. در جمعه‌ها که خطابه می‌خواندند، یا غیر جمعه که می‌رفت آن سردارشان منبر و صحبت می‌کرد، از آنجا راهشان می‌انداخت برای اینکه بروند مبارزه کنند. و یک همچنین روحیه، که از مسجد تحقق پیدا می‌کند، این دیگر نمی‌ترسد از اینکه حالا من بروم شاید چه بشود. این مسجدی است، این الهی است. آدم الهی نمی‌ترسد از اینکه حالا شاید من [را] هم بکشند. بهتر! ما می‌رویم، جای بهتری داریم. آنها باید بترسند از مردن که خیال می‌کنند وقتی مردند، تمام شد قصه، یا اگر تمام نشده، آنجا که بروند چه خواهد کرد با آنها. اما آنهایی که راهشان و حسابشان درست است با خالق خودشان، اینها چرا بترسند؟ نمی‌ترسند.
وحدت مردم از برکات نهضت اسلامی است
در هر صورت، حالا از برکات این نهضت همین اجتماع ما در اینجاست. ما و علمای بزرگ و محترم قزوین و شما آقایان ارتشیها، همه با هم، اینجا مجتمع؛ و همه برادر و دوست و با آرامش خاطر اینجا نشسته ایم؛ و با آرامش خاطر هم می‌رویم. و این یکی از

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>