- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
صفحه 115
از خط خوب تعريف مىكنيد؛ اين تعريف از خداست، تعريف از خط نيست. خيال مىكنيد از نور تعريف مىكنيد؛ خيال مىكنيد مدح عالِم مىكنيد، اين مدح عالِم نيست، مدح اللَّه است. آنجا اين طور گفته مىشد كه تمام حمدها، هر چه حمد از هر حامدى كه هست به او برمىگردد، براى اينكه هيچ كمالى در عالم نيست الّا كمال او؛ هيچ جمالى در عالم نيست الّا جمال او، خودشان چيزى نيستند، اگر اين جلوه را بگيرند از موجودات، چيزى باقى نمىماند. موجودات با اين جلوه موجودند.
آنجا اين طور گفته مىشد كه همه موجودات همان جلوه خدا هستند و همان نورند: اللَّهُ نُورُ السَّموتِ؛ و اگر اين جلوه گرفته بشود، موجودى باقى نمىماند؛ و چون جلوه است و مدح هم براى كمال است؛ هيچ مدحى براى غير او واقع نمىشود، براى اينكه كمالى غير از كمال او در كار نيست؛ كمالِ اوست و ظهور كمالِ او كمالِ ذات اوست؛ و كمالِ او در مقام ظهور، كمال در مقام صفات، كمال در مقام ظهور؛ همه كمالات عالم، كمال اوست در مقام ظهور. هر كس هم كه مدح براى يك كمالى مىكند، پس هر مدحى كه واقع مىشود براى او واقع مىشود.
آنجا اين طور بود؛ در اين احتمال دوم اين است كه حمد، «حمد مطلق» باشد نه حمدِ «كلّ حمد»، حمد مطلق، يعنى حمد بىقيد، حمدى كه هيچ قيدى در آن نيست. اين حمدى كه ماها مىكنيم تمامش حمد متعيّن است، و براى متعيّن است. (۱) براى اينكه ما به موجود مطلق دسترسى نداريم تا
آنجا اين طور گفته مىشد كه همه موجودات همان جلوه خدا هستند و همان نورند: اللَّهُ نُورُ السَّموتِ؛ و اگر اين جلوه گرفته بشود، موجودى باقى نمىماند؛ و چون جلوه است و مدح هم براى كمال است؛ هيچ مدحى براى غير او واقع نمىشود، براى اينكه كمالى غير از كمال او در كار نيست؛ كمالِ اوست و ظهور كمالِ او كمالِ ذات اوست؛ و كمالِ او در مقام ظهور، كمال در مقام صفات، كمال در مقام ظهور؛ همه كمالات عالم، كمال اوست در مقام ظهور. هر كس هم كه مدح براى يك كمالى مىكند، پس هر مدحى كه واقع مىشود براى او واقع مىشود.
آنجا اين طور بود؛ در اين احتمال دوم اين است كه حمد، «حمد مطلق» باشد نه حمدِ «كلّ حمد»، حمد مطلق، يعنى حمد بىقيد، حمدى كه هيچ قيدى در آن نيست. اين حمدى كه ماها مىكنيم تمامش حمد متعيّن است، و براى متعيّن است. (۱) براى اينكه ما به موجود مطلق دسترسى نداريم تا
(۱)- ابن فنّارى در تعريف وجود مطلق مىگويد: «وجود محض كه عارى از هر گونه كثرت و تركيب، صفت و نعت، اسم و رسم، حكم و نسبت است، نه كلّى است و نه جزئى، نه خاصّ است و نه عام، بلكه مطلق از همه قيود حتّى قيد اطلاق؛ زيرا محض، به معنى خالص از هر چيزى است و اين وجود، خالص و مبرّاست از هر اعتبار و قيدى»؛ و وجود متعيّن، وجود مقيّد است و داراى حدّ؛ لذا هر حمدى كه از ما صادر شود چون وجود مقيّد و محدود هستيم و معرفت ما نيز از حقّ، معرفت به مظاهر حق (وجودهاى متعيّن و محدود) نه خود حق (وجود مطلق) مىباشد، همه حمدها براى وجود متعيّن واقع مىشود نه وجود مطلق.