صفحه 164
اسماست. اين طور نيست كه «رحمان» يك صفتى يا يك اسمى باشد؛ «رحيم» يك اسمِ مقابل باشد، «منتقم» يك اسمى باشد. اگر آنها از اسما باشند، تمامشان داراى همه چيز [هستند] أَيًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى‌، تمام اسماى حسنا، براى «رحمن» هست، براى «رحيم» هم هست، براى «قيوم» هم هست. اين طور نيست كه اين اسما، يكى حكايت از يك چيزى بكند، آن [ديگرى‌] حكايت از يك چيز ديگر بكند. اگر بنا باشد دو باشد، بايد رحمان حكايت بكند از حيثيتى، كه آن حيثيت در ذات حق تعالى غير [از] يك حيثيت ديگرى باشد. آن وقت [لازم مى‌آيد] حق تعالى مجمع حيثيات باشد، اين در وجود مطلق، محال است، حيثيت و حيثيت نيست.
وجود مطلق، به همان وجود مطلقش رحمن است، به همان وجود مطلقش رحيم است؛ يعنى تمام ذات، رحمن است، تمام ذات، رحيم است، به تمامِ ذات، نور است، به تمام ذات، اللَّه است. اين طور نيست كه رحيميتش يك چيزى باشد و رحمانيتش يك چيز ديگرى باشد. اينهايى كه با قدم معرفت مى‌روند بالا، تا برسند به آنجايى كه ذات به تمامه- البته نه اينكه ذات، بلكه جلوه ذات- در قلبشان جلوه مى‌كند. نه در اين قلب، آن قلبى كه قرآن در آن وارد مى‌شود، آن قلبى كه مبدأ وحى است، آن قلبى كه جبرئيل را متنزل مى‌كند، در آن قلب، آن جلوه‌اى كه مى‌شود، يك جلوه‌اى است كه تمام جلوه‌ها را دارد، هم خودش اسم اعظم است، هم متجلى به جلوه اسم اعظم. اسم اعظم خود اوست: نَحْنُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌؛ (۱) و اسم اعظم خود رسول اللَّه است، اعظم اسماست در مقام تجلى.

(۱)- ص ۱۷، پاورقى ۴.
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>