- » امروز دوشنبه، 5 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
صفحه 168
نمىگويد نمىدانم. مىگويد نيست. آن را كه اهل معرفت مىگويند، مىگويد: اصلًا اينها مىبافند ... خودش محروم است، از اين جهت آن را كه آنها مىگويند، مىگويد: مىبافند. خوب، او در قلبش اين است كه اين بافندگى است. قرآن هم اينها را دارد، آن را نمىتواند بگويد، البته نمىگويد هم؛ اما همين حقايقى كه او اسمش را بافندگى مىگذارد، همان است كه قرآن و سنت دارد، چرا بايد انكار كند آدم.
اين يك مرتبه كفر است- البته نه كفر شرعى- يك مرتبه كفر اين است كه انسان چيزى را كه پيش او مجهول است، انكار بكند. همه مصيبتهاى بشر هم از اين است كه واقعيات را [كه] نمىتواند ادراك كند، جحود مىكند؛ نمىتواند برسد به آنكه اولياى خدا رسيدهاند، جحود مىكند.
كفر جحودى، بدترين اقسام كفر است. بايد اولْ قدم اين باشد كه چيزى را كه واقع شده است و در كتاب و سنت هست، اوليا هم مىگويند، عرفا هم به اندازه ادراكشان مىگويند، فلاسفه هم به اندازه ادراكشان مىگويند، انسان، جحود نكند و ادراك [نكرده] نگويد خبرى نيست؛ و آن مردك كه مىگويد: تا من خدا را زير اين چاقويى كه دارم تشريح مىكنم، نيابم، اعتقاد [پيدا] نمىكنم، يك چنين قلب جحودى است كه خدا را هم مىخواهد زير كارد تشريح ببيند.
اول مرتبه اين است كه ما آن چيزى [را] كه انبيا و اوليا و ديگران گفتهاند، انكارش نكنيم؛ و اگر چنانچه انكار بكنيم، ديگر نمىتوانيم قدم دوم را برداريم، همين انكار نمىگذارد. آدمى كه منكر است كه يك چيز ديگرى هم غير از اين هست، اصلًا دنبالش نمىرود. [اگر] بخواهد انسان راه بيفتد از اين ظلمتكده، اول اين است كه احتمال بدهد كه اينها صحيح است، انكار نكند، كه پشت ديوار انكار تا آخر بماند. بخواهد از خدا كه
اين يك مرتبه كفر است- البته نه كفر شرعى- يك مرتبه كفر اين است كه انسان چيزى را كه پيش او مجهول است، انكار بكند. همه مصيبتهاى بشر هم از اين است كه واقعيات را [كه] نمىتواند ادراك كند، جحود مىكند؛ نمىتواند برسد به آنكه اولياى خدا رسيدهاند، جحود مىكند.
كفر جحودى، بدترين اقسام كفر است. بايد اولْ قدم اين باشد كه چيزى را كه واقع شده است و در كتاب و سنت هست، اوليا هم مىگويند، عرفا هم به اندازه ادراكشان مىگويند، فلاسفه هم به اندازه ادراكشان مىگويند، انسان، جحود نكند و ادراك [نكرده] نگويد خبرى نيست؛ و آن مردك كه مىگويد: تا من خدا را زير اين چاقويى كه دارم تشريح مىكنم، نيابم، اعتقاد [پيدا] نمىكنم، يك چنين قلب جحودى است كه خدا را هم مىخواهد زير كارد تشريح ببيند.
اول مرتبه اين است كه ما آن چيزى [را] كه انبيا و اوليا و ديگران گفتهاند، انكارش نكنيم؛ و اگر چنانچه انكار بكنيم، ديگر نمىتوانيم قدم دوم را برداريم، همين انكار نمىگذارد. آدمى كه منكر است كه يك چيز ديگرى هم غير از اين هست، اصلًا دنبالش نمىرود. [اگر] بخواهد انسان راه بيفتد از اين ظلمتكده، اول اين است كه احتمال بدهد كه اينها صحيح است، انكار نكند، كه پشت ديوار انكار تا آخر بماند. بخواهد از خدا كه