- » امروز دوشنبه، 5 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
بزرگی که ملت دارد و باید صرف خودش بشود به غارت ببرند، و ملت ما گرسنه و بینوا باشند. ولهذا مطلب این بود که آن نقطه اساسی که آنها آن را برای خودشان خطر میدیدند، آن نقطه اساسی از بین برود؛ و آن اسلام بود. نقطه اساسی که اینها برای خودشان خطر میدیدند اسلام بود. اگر اسلام را آنها از بین ببرند، دیگر آسوده خاطر میشوند و هر کاری بخواهند در اینجا میکنند و سلطه خودشان را حفظ میکنند. مملکت ایران، که وضع جغرافیاییش حساس است برای آنها، و به علاوه، مخازن بسیار زیاد دارد - که ما و خود ملت ایران باز اطلاع از آن نداریم، شاید بسیاریش را بیاطلاع باشم و آنها مطّلع هستند - اسلام را چنانچه بتوانند شکست بدهند [و] از بین ببرند، آن وقت برایشان آسان میشد کار. راه این بود، مقصد این بود، که اسلام را ببرند.
از بین بردن اسلام با ضربه به روحانیّت
و راه اینکه اسلام را از بین ببرند این بود که روحانیت را از بین ببرند. اینها میدانستند که تا روحانیون هستند، اینها حفظ میکنند اسلام را. نقشه بردن اسلام؛ و راهش بردن روحانیت و جدا کردن ملت از روحانیون. ولهذا با تبلیغات دامنه داری مشغول شدند - و حالا هم مشغولاند - که روحانیون را از ملت جدا کنند. وقتی ملت از روحانیین جدا بشود و اینها پشتوانه نداشته باشند برای تبلیغات خودشان، آنها به مقاصد خودشان میرسند. خود ملت به تنهایی نمیتواند کاری بکند. تا اتّکال به اسلام نداشته باشد، نمیتواند کاری انجام بدهد. اتّکال به اسلام وقتی میشود که کسانی که به اسلام دعوت میکنند، تمام مقصدشان دعوت به اسلام است، آنها در کار باشند تا مردم را دعوت کنند و بسیج کنند. سابق، اینها به طورِ علمی همچو مطلبی را ادراک کرده بودند که اسلام وضعش جوری است که اگر قوّه پیدا بکند نمیگذارد ما به منافعمان برسیم؛ و روحانیون هم آنها هستند که اسلام را حفظش میکنند، نگه میدارند. لکن در این نهضت اینها احساس کردند آنی که آن وقت ادراک کرده بودند، آن وقت مسئله علمی بود، این نهضت مطلب را عینی کرد؛ یعنی دیدند این را که یک ملتی با راهنمایی علمای بلاد، و ایمانی که در خودشان بود
از بین بردن اسلام با ضربه به روحانیّت
و راه اینکه اسلام را از بین ببرند این بود که روحانیت را از بین ببرند. اینها میدانستند که تا روحانیون هستند، اینها حفظ میکنند اسلام را. نقشه بردن اسلام؛ و راهش بردن روحانیت و جدا کردن ملت از روحانیون. ولهذا با تبلیغات دامنه داری مشغول شدند - و حالا هم مشغولاند - که روحانیون را از ملت جدا کنند. وقتی ملت از روحانیین جدا بشود و اینها پشتوانه نداشته باشند برای تبلیغات خودشان، آنها به مقاصد خودشان میرسند. خود ملت به تنهایی نمیتواند کاری بکند. تا اتّکال به اسلام نداشته باشد، نمیتواند کاری انجام بدهد. اتّکال به اسلام وقتی میشود که کسانی که به اسلام دعوت میکنند، تمام مقصدشان دعوت به اسلام است، آنها در کار باشند تا مردم را دعوت کنند و بسیج کنند. سابق، اینها به طورِ علمی همچو مطلبی را ادراک کرده بودند که اسلام وضعش جوری است که اگر قوّه پیدا بکند نمیگذارد ما به منافعمان برسیم؛ و روحانیون هم آنها هستند که اسلام را حفظش میکنند، نگه میدارند. لکن در این نهضت اینها احساس کردند آنی که آن وقت ادراک کرده بودند، آن وقت مسئله علمی بود، این نهضت مطلب را عینی کرد؛ یعنی دیدند این را که یک ملتی با راهنمایی علمای بلاد، و ایمانی که در خودشان بود