- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
بشویم؛ مغزهای ما از آنی که هست تهی بشود. به جای مغز آدم جدی، یک مغز لَهْو و لَعبی جایش بنشیند؛ یا یک مغز غربی جایش بنشیند.
معنای آزادی در رژیم طاغوت
آن مقدار از آزادی که برای مملکت ما در این زمانها بود این آزادیهای تباهی آور بود. آزادند که شُرْبِ خَمر کنند! آزادند قمار کنند! آزادند لب دریا زن و مرد با هم بریزند به جان هم! آزادند در این مراکز فساد بروند. اینها آزادند. آنی که آزاد نبود؟ آزاد نیستند که یک قلم بر خلاف آنها و بنا بر مصلحت مملکت بنویسند؛ آزاد نیستند یک کلمه راجع به او بگویند. این «آزاد زنان و آزاد مردان» درست میگفت، اما آزادی چی بود؟ آن بود که آنها میخواستند، که من از آن تعبیر میکنم به «آزادی وارداتی»، «آزادی استعماری.» اینها نقشه بوده است؛ نه این است که همین طوری. مغز خود این پدر و پسر هم آن قدرها کار نمیکرد که بتواند این چیزها را درست کنند. اینها یک چیزهایی بوده است که متفکرها - آنهایی که در این امور نقشه دارند، در این امور تحصیل کردند - اینها طرح میکردند و چی میکردند، آن وقت یک کسی هم برای این (1) کتاب مینوشت، اسمش را هم میگذاشت مثلاً «تمدن بزرگ»! اسم چی. و آن لاطائلها را مینوشت برای اغفال ما و برای اینکه مردم خیال کنند که نه، الحمدللَّه اگر یکی - دو سال دیگر ایشان باشند، دیگر اینجا میشود ژاپن! دیگر مملکت ما میشود ژاپن که ادعایش هم همین بود که ما به همین زودی، ما جزو ابَرقدرتها میشویم! این مغز خودِ این کار نمیکرد؛ نقشهای بود که آنها میدادند و چی میدادند و آنهایی که اطراف بودند و عرض میکنم که ... داشتند در اطراف. و آنها هم برای او مینوشتند و برای او میگفتند و ترویج میکردند.
تحول روحی جوانان در نهضت اسلامی
این اجمالی است از این تفصیل 50 سال. که موفق هم خوب شدند، و جوانهای ما را هم خوب تباه کردند و اگر به این منوال میرفت، باید ما دیگر مأیوس باشیم از همه چیز.
معنای آزادی در رژیم طاغوت
آن مقدار از آزادی که برای مملکت ما در این زمانها بود این آزادیهای تباهی آور بود. آزادند که شُرْبِ خَمر کنند! آزادند قمار کنند! آزادند لب دریا زن و مرد با هم بریزند به جان هم! آزادند در این مراکز فساد بروند. اینها آزادند. آنی که آزاد نبود؟ آزاد نیستند که یک قلم بر خلاف آنها و بنا بر مصلحت مملکت بنویسند؛ آزاد نیستند یک کلمه راجع به او بگویند. این «آزاد زنان و آزاد مردان» درست میگفت، اما آزادی چی بود؟ آن بود که آنها میخواستند، که من از آن تعبیر میکنم به «آزادی وارداتی»، «آزادی استعماری.» اینها نقشه بوده است؛ نه این است که همین طوری. مغز خود این پدر و پسر هم آن قدرها کار نمیکرد که بتواند این چیزها را درست کنند. اینها یک چیزهایی بوده است که متفکرها - آنهایی که در این امور نقشه دارند، در این امور تحصیل کردند - اینها طرح میکردند و چی میکردند، آن وقت یک کسی هم برای این (1) کتاب مینوشت، اسمش را هم میگذاشت مثلاً «تمدن بزرگ»! اسم چی. و آن لاطائلها را مینوشت برای اغفال ما و برای اینکه مردم خیال کنند که نه، الحمدللَّه اگر یکی - دو سال دیگر ایشان باشند، دیگر اینجا میشود ژاپن! دیگر مملکت ما میشود ژاپن که ادعایش هم همین بود که ما به همین زودی، ما جزو ابَرقدرتها میشویم! این مغز خودِ این کار نمیکرد؛ نقشهای بود که آنها میدادند و چی میدادند و آنهایی که اطراف بودند و عرض میکنم که ... داشتند در اطراف. و آنها هم برای او مینوشتند و برای او میگفتند و ترویج میکردند.
تحول روحی جوانان در نهضت اسلامی
این اجمالی است از این تفصیل 50 سال. که موفق هم خوب شدند، و جوانهای ما را هم خوب تباه کردند و اگر به این منوال میرفت، باید ما دیگر مأیوس باشیم از همه چیز.