- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
لکن خداوند خواست که به داد این مملکت برسد. این خواست خدا بود و یک قدرت مافوق الطبیعه. هیچ قدرتی نمیتوانست یک همچو چیزی که در ظرف پنجاه و چند سال اقلاً؛ و به حسب واقع در طول تاریخ، این مملکت را به یک جور دیگر درست کرده بودند، و این مرد و زن را یک جور دیگری درستشان کرده بودند و تربیت کرده بودند، هیچ قدرتی نمیتوانست که در ظرف مثلاً یک سال، یک سال و کمتری یا بیشتر، همچو تحولی درست کند. همچو تحولی که الآن هر جا بروید میبینید که انسانهایش غیر آن انسانهاییاند که بودند. همین جوانهایی که آن وقت کشیده میشدند طرف شمیران و آن قضایای شمیران، حالا کشیده میشوند طرف جاهایی که جهاد سازندگی است. همین، همین جوانها. همان زنهایی که آن وقت - هیچ - بی تفاوت بودند راجع به کشور خودشان، راجع به همه چیز، همینها هم وارد شدند در میدان و دیدیم که خوب هم میتوانند انجام وظیفه بکنند. این یک تحول روحی بود که با دست خدای تبارک و تعالی و اراده خدای تبارک و تعالی برای نجات ملت ما آمد، و ما متحول شدیم از یک صورتی که آن طور بود به یک صورت دیگری. از امریکا یک عده جوان، چند روز، چند وقت پیش از این، آمده بودند که ما آمدیم برای جهاد سازندگی، این یک تحولی است. جوان در امریکا - برای، عرض بکنم که - بیاید، از آنجا راه بیفتد، که برود توی دهات اینجا برای جهاد سازندگی. من به آنها گفتم که شما - البته هم آنها هم شماها فرق ندارد البته - شما نمی توانید مثل رعیتها بروید و کار بکنید، شما یک جور دیگر زندگی کردید؛ اما این را بدانید که وقتی این رعیت، این کشاورز، دید از امریکا یک عده محصل، یک عده مهندس، یک عده دکتر، آمدند توی صحرای مثلاً کجا مشغول شدند به درو. این یک قدرت فوق العادهای به آنها میدهد؛ یعنی آنها امیدوار میشوند به مملکت خودشان؛ امیدوار میشوند به - عرض میکنم که - نظام خودشان. آن قدرتی که آنها دارند، و فرض کنید در یک روز پنج ساعت، شش ساعت، کار میکنند، اینکه شما حالا آمدید و رفتید و آنها چشمشان به شما افتاد، ده ساعت کار میکنند. آنی که یک جریب زمین را درو میکرد، حالا دو جریب زمین را درو میکند. ضمیمه کنید به اینکه وقتی چشم این