- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
و وابسته به غیر باشیم. هر چیزی را اینها میگفتند باید ما از خارج وارد کنیم. هی با فلان شرکت، با فلان شرکت خارجی، با فلان شرکت خارجی پیمان میبستند و راهسازی را به آنها میدادند. و راهسازهای ما کنار باید بنشینند، عَمَلهها [را] با، یک چیز جزئی به عملگی بکشند، و مهندسین آنها با حقوقهای فلان و فلان و آقایی و فرمانفرمایی بر ما حکومت بکنند. ما را یک دسته، مملکت ما را یک دسته وابسته و عَمَله و پایین و این طور نمایش میدادند. یک مهندسی از خارج میآوردند، که مهندسین خود شما بهتر از آنها بود، او را میآوردند با صد هزار تومان یا کمتر یا بیشتر میآوردند به او میدادند؛ و اینهایی که از او هم بهتر بودند، زیر دست او قرار میدادند.
ضرورت خودکفایی کشور
وضع مملکت ما در این مدت، و خصوصاً در این پنجاه سال اخیر، یک همچو وضعی شده بود. و ما باید از این خارج کنیم خودمان را. ما اگر بخواهیم که یک مملکت مستقل باشیم، باید همه چیز، در همه چیزمان، جدّیت کنیم که خودکفا باشیم. مریض ما دیگر خارج نرود. چیزهایی که ما خودمان میتوانیم درست کنیم، خودمان درست کنیم، و هر چیز را میتوانید درصدد [باشید] وقتی «انسان» باشد، میتواند درست کند؛ میتواند همچو کاری را بکند. لکن وضع را این طوری به بار آورده بودند که ما باورمان آمده بود که چیزی نداریم؛ ما چیزی نمیدانیم؛ باید ما از خارج بگیریم؛ باید همه چیز از خارج بگیریم. و اگر واقعاً این طور است، که یک مصیبتی است. و اگر این طور نیست، و ما را این طور تربیت کردند که باورمان بیاید، این هم یک مصیبت دیگری است.
کوشش در تعلیم و تربیت نیروها
باید دانشگاه جدّیت کند به اینکه افرادی را همچو بار بیاورد، همچو تربیت و تعلیم بکند، که احتیاج را از خارج سلب بکنند اینها. طبیبش طبیب خودمان باشد، و ما احتیاج نداشته باشیم به طبیب خارج یا رفتن به خارج. وقتی میخواهد یک لوزهای را عمل کند - در رژیم سابق لوزه یکی از بچههایش، نمیدانم، یا از بستگانش را میخواست عمل
ضرورت خودکفایی کشور
وضع مملکت ما در این مدت، و خصوصاً در این پنجاه سال اخیر، یک همچو وضعی شده بود. و ما باید از این خارج کنیم خودمان را. ما اگر بخواهیم که یک مملکت مستقل باشیم، باید همه چیز، در همه چیزمان، جدّیت کنیم که خودکفا باشیم. مریض ما دیگر خارج نرود. چیزهایی که ما خودمان میتوانیم درست کنیم، خودمان درست کنیم، و هر چیز را میتوانید درصدد [باشید] وقتی «انسان» باشد، میتواند درست کند؛ میتواند همچو کاری را بکند. لکن وضع را این طوری به بار آورده بودند که ما باورمان آمده بود که چیزی نداریم؛ ما چیزی نمیدانیم؛ باید ما از خارج بگیریم؛ باید همه چیز از خارج بگیریم. و اگر واقعاً این طور است، که یک مصیبتی است. و اگر این طور نیست، و ما را این طور تربیت کردند که باورمان بیاید، این هم یک مصیبت دیگری است.
کوشش در تعلیم و تربیت نیروها
باید دانشگاه جدّیت کند به اینکه افرادی را همچو بار بیاورد، همچو تربیت و تعلیم بکند، که احتیاج را از خارج سلب بکنند اینها. طبیبش طبیب خودمان باشد، و ما احتیاج نداشته باشیم به طبیب خارج یا رفتن به خارج. وقتی میخواهد یک لوزهای را عمل کند - در رژیم سابق لوزه یکی از بچههایش، نمیدانم، یا از بستگانش را میخواست عمل