- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
اسلامی رویش نمیگذاشتند. اینها همانی میخواستند که کمونیستها میگفتند:
«جمهوری خلق مسلمان»! آنهامی گویند جمهوری مثلاً کرد. جمهوریش مطلق است.
آمد یک آقایی اینجا، سلمه الله، من به ایشان گفتم این همان است که کمونیستها میخواهند شما هم کمونیستی؟! گفت نه، گفتم پس «اسلام» را پهلویش بگذار. گفتند «جمهوری اسلامی خلق مسلمان»، چه شد که تمام این آقایانی که آنوقت این «جمهوری اسلامی خلق مسلمان» را تأسیس کردند همه با هم کنار رفتند؟ (1) قضیه چیست؟ چرا نگفتید که اینها چرا کنار رفتند؟ آنها که جرأت نکردند بگویند؛ از سرنیزههاترسیدند؛ از قلمهاترسیدند. چرا نگفتند اینها که به چه علت یک دسته ملا و اهل علم کنار رفتند گفتند که نه ما این را نمیخواهیم، یکدسته دیگر آمدند. در صورتی که آنها انحلالش را [درخواست] کردند، یک دسته آمدند دوباره درست کردند! چه شد که همین آقایان رفتند و با تفنگ و بساط ریختند و تلویزیون راگرفتند و استانداری را گرفتند، قیام کردند برضد حکومت اسلام؛ و بعد هم آنهایی که تأیید کردند اینها راشناخته شدند، آنهایی که رفتند متصل به اینها شدند، چریکهای خلق بودند! همانهایی که شما همه میشناسید.
همانهایی که کمونیست هستند. اینها امریکایی هستند باصورت کمونیستی، با دعوی کمونیستی. اینها کمونیست نیستند. کمونیستی که میگوید من میخواهم ملت چه باشد و چه باشد خرمن آتش میزند و خرمن یک پیرمردی را، که یک سال زحمت کشیده، عایلهاش را میخواهد از این اعاشه کند، با یک کبریت آتش میزند. این کمونیست یک آدم شری است از اشرار یا آنهایی که کمونیست اصیلاند همین جورند! اینها که اصلاً اصیل هم نیستند. بنابراین، قضیه اینها نیست. قضیه این است که نمیخواهند اسلام محقق بشود. الآن هم توطئه همین است. همه بدانند اینرا، همه قشرهای دنیا و ملتها بدانند، که اینها از اسلام میترسند که اگر اسلام بیاید، دیگر مانمی توانیم آنطور غارتگریها را بکنیم؛ نمیتوانیم آنطور تعیشها رابکنیم؛ افسارمان همچو باز نیست که هر کاری میخواهیم
«جمهوری خلق مسلمان»! آنهامی گویند جمهوری مثلاً کرد. جمهوریش مطلق است.
آمد یک آقایی اینجا، سلمه الله، من به ایشان گفتم این همان است که کمونیستها میخواهند شما هم کمونیستی؟! گفت نه، گفتم پس «اسلام» را پهلویش بگذار. گفتند «جمهوری اسلامی خلق مسلمان»، چه شد که تمام این آقایانی که آنوقت این «جمهوری اسلامی خلق مسلمان» را تأسیس کردند همه با هم کنار رفتند؟ (1) قضیه چیست؟ چرا نگفتید که اینها چرا کنار رفتند؟ آنها که جرأت نکردند بگویند؛ از سرنیزههاترسیدند؛ از قلمهاترسیدند. چرا نگفتند اینها که به چه علت یک دسته ملا و اهل علم کنار رفتند گفتند که نه ما این را نمیخواهیم، یکدسته دیگر آمدند. در صورتی که آنها انحلالش را [درخواست] کردند، یک دسته آمدند دوباره درست کردند! چه شد که همین آقایان رفتند و با تفنگ و بساط ریختند و تلویزیون راگرفتند و استانداری را گرفتند، قیام کردند برضد حکومت اسلام؛ و بعد هم آنهایی که تأیید کردند اینها راشناخته شدند، آنهایی که رفتند متصل به اینها شدند، چریکهای خلق بودند! همانهایی که شما همه میشناسید.
همانهایی که کمونیست هستند. اینها امریکایی هستند باصورت کمونیستی، با دعوی کمونیستی. اینها کمونیست نیستند. کمونیستی که میگوید من میخواهم ملت چه باشد و چه باشد خرمن آتش میزند و خرمن یک پیرمردی را، که یک سال زحمت کشیده، عایلهاش را میخواهد از این اعاشه کند، با یک کبریت آتش میزند. این کمونیست یک آدم شری است از اشرار یا آنهایی که کمونیست اصیلاند همین جورند! اینها که اصلاً اصیل هم نیستند. بنابراین، قضیه اینها نیست. قضیه این است که نمیخواهند اسلام محقق بشود. الآن هم توطئه همین است. همه بدانند اینرا، همه قشرهای دنیا و ملتها بدانند، که اینها از اسلام میترسند که اگر اسلام بیاید، دیگر مانمی توانیم آنطور غارتگریها را بکنیم؛ نمیتوانیم آنطور تعیشها رابکنیم؛ افسارمان همچو باز نیست که هر کاری میخواهیم