- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
شده است این افکار. همانطوری که ملتها تغییر و تحول پیدا کردند و این ملتها، آن ملتهای خواب نیستند که، شما حکومت کنید برشان، و آنها تسلیم محض باشند. شما هم [در رفتارتان تجدید نظر کنید] این سران کشورها، اعم از امریکا و غیر امریکا، باید خودشان را عوض بکنند. اگر خودشان را عوض نکنند، برای خودشان صلاح نیست و به تباهی کشیده میشوند.
این را من گاهی با اشخاصی که از خارج آمدند گفتم که مشکل دولتها یکی مشکله بین خودشان و ملتهایشان است. یک اشکال، اشکالی است که بین ملتها و دولتهاست که دولتها خودشان را فرمانفرما و ولی امر و همه چیز میدانند، و برای ملت هیچ [اعتباری] قائل نیستند. از این جهت از پشتیبانی ملت محرومند. ما آن چیزی را که مشهودمان بود همین خود ایران بود که در ایران مادامی که حکومت خودش را مسلط بر مردم، فرمانفرمای مردم میدانست، و «شاهنشاه» میدانست و «آریامهر» میدانست، ملت همراه او نبود. اگر ملت همراه او بود ممکن نبود که از اینجا به جای دیگر برود. این تحول پیدا کرد به یک حکومت دیگری که این حکومت دیگر البته محتوایش تا حالا باز اسلامی نیست، اما یک نسیمی از اسلام آمده، یک نسیمی آمده است. همین مقدار که یک نسیمی آمده است دولتها خودشان را فرمانفرما دیگر نمیدانند. همچو نیست که بفرستند و بگیرند و بزنند و حبس کنند. هیچ همچو چیزی نیست. وقتی که آنها فرمانفرما نداشتند، ملت پشتیبانشان است. شما میبینید که الآن هر اشکالی که برای دولت پیدا بشود ملت خودش پیشقدم است برای رفع آن.
جدایی دولتها از مردم، مشکل اصلی
اگر این دولتها از آن بیماری که عرض کردم بیرون بیایند و حل این مشکله را بکنند - حالا من راجع به این دولتهای اسلامی میگویم این را، آن دولتهای خارجی سر جای خودشان، من برای این دولتهای اسلامی میگویم - که این دولتهای اسلامی این مشکله را رفع بکنند. این مشکل کلیدش دست خودشان است. عبرت بگیرند از ایران، و وضع این
این را من گاهی با اشخاصی که از خارج آمدند گفتم که مشکل دولتها یکی مشکله بین خودشان و ملتهایشان است. یک اشکال، اشکالی است که بین ملتها و دولتهاست که دولتها خودشان را فرمانفرما و ولی امر و همه چیز میدانند، و برای ملت هیچ [اعتباری] قائل نیستند. از این جهت از پشتیبانی ملت محرومند. ما آن چیزی را که مشهودمان بود همین خود ایران بود که در ایران مادامی که حکومت خودش را مسلط بر مردم، فرمانفرمای مردم میدانست، و «شاهنشاه» میدانست و «آریامهر» میدانست، ملت همراه او نبود. اگر ملت همراه او بود ممکن نبود که از اینجا به جای دیگر برود. این تحول پیدا کرد به یک حکومت دیگری که این حکومت دیگر البته محتوایش تا حالا باز اسلامی نیست، اما یک نسیمی از اسلام آمده، یک نسیمی آمده است. همین مقدار که یک نسیمی آمده است دولتها خودشان را فرمانفرما دیگر نمیدانند. همچو نیست که بفرستند و بگیرند و بزنند و حبس کنند. هیچ همچو چیزی نیست. وقتی که آنها فرمانفرما نداشتند، ملت پشتیبانشان است. شما میبینید که الآن هر اشکالی که برای دولت پیدا بشود ملت خودش پیشقدم است برای رفع آن.
جدایی دولتها از مردم، مشکل اصلی
اگر این دولتها از آن بیماری که عرض کردم بیرون بیایند و حل این مشکله را بکنند - حالا من راجع به این دولتهای اسلامی میگویم این را، آن دولتهای خارجی سر جای خودشان، من برای این دولتهای اسلامی میگویم - که این دولتهای اسلامی این مشکله را رفع بکنند. این مشکل کلیدش دست خودشان است. عبرت بگیرند از ایران، و وضع این