- » امروز چهارشنبه، 7 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
نیست. خوب اگر اینطوری هست، پس این حکومت نظامیها چیست؟ اگر مطلب این است که همه همراه شما هستند، خوب، شما یکوقتی صاف و پاک برو تو این جمعیتها، ببین میتوانی!. قبل از این، همان طوری که زمان محمدرضا بود، شما دیدید که اینها اگر یک، اگر محمدرضا میخواست از یک خیابانی عبور کند، در عین حالی که اتومبیلی که نشسته بود، مسلح به همه جور چیزی بود و شیشههایش هم ضد گلوله و همه بساط بود، مع ذلک از یک هفته قبل میرفتند همه خانهها را تخلیه میکردند و جایش نظامیها و ساواکیها را مینشاندند تا ایشان بیایند از اینجا عبور کنند و بروند آن طرف. حالا ما میبینیم که همه این اشخاص، این نخست وزیر ما میرود توی جمعیت با آنها صحبت میکند، رئیس جمهور ما هم همینطور میرود آنجا و همه ارکان ما. این، اگر ایشان درست میگوید، خوب، برود توی جمعیتها، چرا خودش را قنداق کرده آن کنار؟
عدم امکان تفاهم اسلام و ضد اسلام
خوب، چه داعی داشت ایشان که بیمطالعه، بدون اینکه بفهمد قصه چه است، بدون اینکه ملتها را در حساب بیاورد، همین که بعضی از شیاطین مثل خودش، به گوشش خواندند که الآن وقت این است که حمله بکنیم و ایران را، یک شخصیتی برای خودمان درست کنیم - اینها راهش انداختند برای همچو جنایتی - چه داعی داشت این کار را بکند که حالا افتاده به این طرف و آن طرف که بیایید ما را صلح بدهید؟ چه جوری صلح بکنیم ما؟ با کی صلح بکنیم؟ این همانی است که یک کسی بگوید که فرض کنید که پیغمبر اسلام با ابوجهل صلح بکنند. آخر قابل صلح نیست. تویی که این همه جنایات وارد کردی به کشور خودت و کشور ما، تویی که این همه مسلمانها را به کشتن دادی، تویی که این جنایات را که گمان ندارم در تاریخ نظیرش زیاد باشد، این همه جنایات را کردی، تویی که در دزفول آنطور جنایات را کردی، حالا ما و فرض کنید رئیس جمهور ما و مجلس ما و نخست وزیر ما بنشیند در یک جلسهای با شما جلسه کنند و دست بدهند و احوالپرسی کنند و بگویند بیایید، بسم الله! شط العرب مال شما، دیگر ما را رها کنید!
عدم امکان تفاهم اسلام و ضد اسلام
خوب، چه داعی داشت ایشان که بیمطالعه، بدون اینکه بفهمد قصه چه است، بدون اینکه ملتها را در حساب بیاورد، همین که بعضی از شیاطین مثل خودش، به گوشش خواندند که الآن وقت این است که حمله بکنیم و ایران را، یک شخصیتی برای خودمان درست کنیم - اینها راهش انداختند برای همچو جنایتی - چه داعی داشت این کار را بکند که حالا افتاده به این طرف و آن طرف که بیایید ما را صلح بدهید؟ چه جوری صلح بکنیم ما؟ با کی صلح بکنیم؟ این همانی است که یک کسی بگوید که فرض کنید که پیغمبر اسلام با ابوجهل صلح بکنند. آخر قابل صلح نیست. تویی که این همه جنایات وارد کردی به کشور خودت و کشور ما، تویی که این همه مسلمانها را به کشتن دادی، تویی که این جنایات را که گمان ندارم در تاریخ نظیرش زیاد باشد، این همه جنایات را کردی، تویی که در دزفول آنطور جنایات را کردی، حالا ما و فرض کنید رئیس جمهور ما و مجلس ما و نخست وزیر ما بنشیند در یک جلسهای با شما جلسه کنند و دست بدهند و احوالپرسی کنند و بگویند بیایید، بسم الله! شط العرب مال شما، دیگر ما را رها کنید!