- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
گروههایی که میخواهند نشود این جمهوری اسلامی، تحقق پیدا نکند این جمهوری اسلامی، آنها دیگر حرفهایشان مؤثر واقع نشود.
رابطه بینظیر دولت و ملت
در هر صورت مثل این ملتی که الآن ما داریم، کم نظیر است، بی نظیر است. باید گفت که در جایی الآن گمان ندارم هیچ کدام از شما سراغ داشته باشید که یک ملتی با دولت خودش اینطور باشد که کارها را مشترکاً انجام بدهند. سابق که طاغوت بود که هرچه میتوانستند کارشکنی میکردند. هیچ همراهی تو کار نبود، برای اینکه مردم دیده بودند که دولت به فکر آنها نیست. شما باید آن طوری که به حسب واقع هم همینطور است به مردم حالی کنید که ما برای خدمت آمدیم، ادارات برای خدمت آمدند، مردم با دل راحت بیایند تو ادارات. من آن تلخیهایی که در زمان سابق بود، در زمان رضاخان بود، بعدش هم در زمان این، (1) آن وقت آن تلخیها را زمان رضاخان خود من چون جوان بودم توی این مسائل میرفتم گاهی، که اگر یک وقت ابتلا به کلانتری پیدا میشد. آن وقت برای جاهایی هم که از اینجا میخواستند بروند فرض کنید به آذربایجان هم، باید بروند کلانتری و آنجا یک ورقهای، چیزی بگیرند. مردم وقتی میخواستند به کلانتری بروند با یک ترس و رعب و وحشتی، کأنّه میخواهند به حبس بروند. اینها عادت نباشد در ادارات که مردم وقتی میخواهند تو اداره بروند بترسند. این بیچاره دهاتیها [چون] سابقاً اینطور بوده، حالا خیال میکنند باز هم اینطور است.
حالا باید ادارات به روی مردم باز باشد، و با آغوش باز مردم را بپذیرند، دردهایی که مردم دارند بگویند به آنها، بتوانند بگویند. آنها هم کوشش کنند در اینکه حل بشود مسائلشان که مردم احساس کنند که یک دولتی است که مال خودشان است. و برای خودشان دارند خدمت میکنند. هیچ اشکال ندارد که وقتی ملت فهمید که یک جمعی دارند خدمت میکنند، و خودشان هم آن قُبّه و بارگاههایی که زمان سابق بود ندارند،
رابطه بینظیر دولت و ملت
در هر صورت مثل این ملتی که الآن ما داریم، کم نظیر است، بی نظیر است. باید گفت که در جایی الآن گمان ندارم هیچ کدام از شما سراغ داشته باشید که یک ملتی با دولت خودش اینطور باشد که کارها را مشترکاً انجام بدهند. سابق که طاغوت بود که هرچه میتوانستند کارشکنی میکردند. هیچ همراهی تو کار نبود، برای اینکه مردم دیده بودند که دولت به فکر آنها نیست. شما باید آن طوری که به حسب واقع هم همینطور است به مردم حالی کنید که ما برای خدمت آمدیم، ادارات برای خدمت آمدند، مردم با دل راحت بیایند تو ادارات. من آن تلخیهایی که در زمان سابق بود، در زمان رضاخان بود، بعدش هم در زمان این، (1) آن وقت آن تلخیها را زمان رضاخان خود من چون جوان بودم توی این مسائل میرفتم گاهی، که اگر یک وقت ابتلا به کلانتری پیدا میشد. آن وقت برای جاهایی هم که از اینجا میخواستند بروند فرض کنید به آذربایجان هم، باید بروند کلانتری و آنجا یک ورقهای، چیزی بگیرند. مردم وقتی میخواستند به کلانتری بروند با یک ترس و رعب و وحشتی، کأنّه میخواهند به حبس بروند. اینها عادت نباشد در ادارات که مردم وقتی میخواهند تو اداره بروند بترسند. این بیچاره دهاتیها [چون] سابقاً اینطور بوده، حالا خیال میکنند باز هم اینطور است.
حالا باید ادارات به روی مردم باز باشد، و با آغوش باز مردم را بپذیرند، دردهایی که مردم دارند بگویند به آنها، بتوانند بگویند. آنها هم کوشش کنند در اینکه حل بشود مسائلشان که مردم احساس کنند که یک دولتی است که مال خودشان است. و برای خودشان دارند خدمت میکنند. هیچ اشکال ندارد که وقتی ملت فهمید که یک جمعی دارند خدمت میکنند، و خودشان هم آن قُبّه و بارگاههایی که زمان سابق بود ندارند،