- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
ملت خوف این بود که از دست برود، همه چیزش، همه قوای خارجی ریختند به ایران، یعنی از همه دستهها آمدند، ولی مردم شادی میکردند برای اینکه رضا خان رفت، تمام آن چیزها را تحمل میکردند و شادی میکردند که رضا خان رفت. اول کسی که به من گفت یک نفر بود که توی خیابان داشتم میرفتم مژده این را داد که رضا خان رفت. این مژدهای بود برای آنها، چرا؟ برای اینکه رضا خان نیامده بود که به ملت خدمت کند، آمده بود و ملت را در قید و اسارت قرار داده بود و زمان محمد رضا هم همین مسائل بود. آن روزی که محمد رضا رفت، خوب، شما دیدید که خیابانها چه بساطی داشتند. و این برای یک انسان که بخواهد ارزش انسانی داشته باشد - البته آنها که نمیخواستند این را - تمام ارزش انسانی به این است که آنهایی که این داردبر آنها حکومت میکند، از او راضی باشند و دلگیر باشند از اینکه از بین رفته است. وقتی که یکنفر آدم اینجور معامله کرده است که همچو که میرود تمام خیابانها به هم میریزد و شادی میکنند و گل میپاشند، با حالا شما مقایسه کنید، حالایی که شما همهتان در پیش ملت برادر هستید، همه باهمید؛ یعنی، شما آنها را به برادری پذیرفتید، آنها هم شما را به برادری پذیرفتند.
همه ملت در یک مشکلی که برای دولت پیش میآید همراهی میکنند، در یک مشکلی که برای ارتش پیش بیاید همراهی میکنند، همهشان با هم هستند. این ارزش است از برای یک گروهی که میخواهند در یک مملکتی پاسداری کنند از مملکت. مع الأسف، اصل الفاظی که آن وقتها بود «پاسبان»، «ژاندارم»، این الفاظ اصلاً محتوا نداشت. پاسبان آنروز «پاسبان» نبود؛ اشخاصی بودند که به مردم زور میگفتند و چه میکردند. ژاندارم، ژاندارم نبود؛ اشخاصی بودند که در راهها مردم را لخت میکردند، به عوض دزدها! با دزدها رفیق میشدند. همین امروز من خواندم، در یکی از اخبار خارجی، گفته بود که پاسدارها ژاندارمری را اجاره میدادند، برای اینکه آنها از مردم چیز بگیرند، این مبلغ را باید بدهند! سابق هم استانداریها اینطور بود. استانداری هر استانی اجاره میشد! فلان کس که میخواهد استان خراسان را بگیرد، چه قدر خراسان سعه دارد و چه قدر میشود از آنجا دزدی کرد و چپاول کرد، به همان نسبت باید یک مقداریش را به صدر اعظم
همه ملت در یک مشکلی که برای دولت پیش میآید همراهی میکنند، در یک مشکلی که برای ارتش پیش بیاید همراهی میکنند، همهشان با هم هستند. این ارزش است از برای یک گروهی که میخواهند در یک مملکتی پاسداری کنند از مملکت. مع الأسف، اصل الفاظی که آن وقتها بود «پاسبان»، «ژاندارم»، این الفاظ اصلاً محتوا نداشت. پاسبان آنروز «پاسبان» نبود؛ اشخاصی بودند که به مردم زور میگفتند و چه میکردند. ژاندارم، ژاندارم نبود؛ اشخاصی بودند که در راهها مردم را لخت میکردند، به عوض دزدها! با دزدها رفیق میشدند. همین امروز من خواندم، در یکی از اخبار خارجی، گفته بود که پاسدارها ژاندارمری را اجاره میدادند، برای اینکه آنها از مردم چیز بگیرند، این مبلغ را باید بدهند! سابق هم استانداریها اینطور بود. استانداری هر استانی اجاره میشد! فلان کس که میخواهد استان خراسان را بگیرد، چه قدر خراسان سعه دارد و چه قدر میشود از آنجا دزدی کرد و چپاول کرد، به همان نسبت باید یک مقداریش را به صدر اعظم