- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
یکی هم من هستم که با شما نشستهام، این مسائل را بگویید، این مسائل باید در جامعه به مردم عرضه بشود؛ یعنی، به شماها نسبت زیاد دادند ومن مکرر از بعض آقایانی که میشناسند شماها را، [شنیدم که] شماها را تطهیر کردند، گفتند دروغ است این حرفها.
خوب، شما پیش من میگویید که دروغ است این حرفها، خودتان هم پیش من این شکایات را دارید؛ لکن جامعه نمیداند. آنها بین مردم پخش میکنند به هر طوری که میخواهند، مع الأسف، بعضی مقامات هم باور میکنند؛ همین باور، دامن زده میشود به آن. شما در یک محیطی هستید که با این گرفتاریها مواجه هستید، لکن گرفتاریتان را به مردم نمیگویید؛ آنها که برای شما گرفتاری پیش میآورند آنها میروند داد و قال میکنند و عکس مسئله را نشان میدهند؛ بعضی از شما را یک آدم کذا و کذا نشان میدهند. در صورتی که من از اشخاص مورد اطمینان، من جمله آقای محمدی، (1) شنیدهام که اشخاص بسیار متعهد و مسلم [دارند خدمت میکنند]، اما خوب، بین من و ایشان است این حرف، شما هم در یک همچو محیط کوچک دارید این حرفها را میزنید. من آنی که میگویم این است که کار مشکل است، لکن باید شما یک قدری مقاومت داشته باشید. البته من نه اینکه خودم مقاومتی دارم، اما میل دارم شما داشته باشید. شما الحمدللَّه جوان هستید و باز آن مقاومت جوانی را دارید. در این مشکلات هرکس زیادتر گرفتار باشد و مقاومت کند زیادتر پیش خدا آبرو دارد، اجر دارد. البته شما الآن گفتید که این قدر کار زیاد هست که به آن نتوانستیم برسیم؛ لکن این مقداری هم که رسیدهایم این همه صداها بلند شده است. من هم میدانم این معنا را، من هم میدانم که آن که قاضی است، آن که رئیس محبس است، آن که دادستان است، آن که وکیل مدافع است، همه اینها گرفتاری دارند؛ هر کدام به اندازه یک مقداری که سعه شعاعشان تا آن اندازه است؛ لکن مردمی که در خارج هستند نمیدانند. آن مردم خیال میکنند که همچو که یک کسی رفت در حبس، اوّل شروع میشود به کتک زدن و داغ کردن و چه کردن و
خوب، شما پیش من میگویید که دروغ است این حرفها، خودتان هم پیش من این شکایات را دارید؛ لکن جامعه نمیداند. آنها بین مردم پخش میکنند به هر طوری که میخواهند، مع الأسف، بعضی مقامات هم باور میکنند؛ همین باور، دامن زده میشود به آن. شما در یک محیطی هستید که با این گرفتاریها مواجه هستید، لکن گرفتاریتان را به مردم نمیگویید؛ آنها که برای شما گرفتاری پیش میآورند آنها میروند داد و قال میکنند و عکس مسئله را نشان میدهند؛ بعضی از شما را یک آدم کذا و کذا نشان میدهند. در صورتی که من از اشخاص مورد اطمینان، من جمله آقای محمدی، (1) شنیدهام که اشخاص بسیار متعهد و مسلم [دارند خدمت میکنند]، اما خوب، بین من و ایشان است این حرف، شما هم در یک همچو محیط کوچک دارید این حرفها را میزنید. من آنی که میگویم این است که کار مشکل است، لکن باید شما یک قدری مقاومت داشته باشید. البته من نه اینکه خودم مقاومتی دارم، اما میل دارم شما داشته باشید. شما الحمدللَّه جوان هستید و باز آن مقاومت جوانی را دارید. در این مشکلات هرکس زیادتر گرفتار باشد و مقاومت کند زیادتر پیش خدا آبرو دارد، اجر دارد. البته شما الآن گفتید که این قدر کار زیاد هست که به آن نتوانستیم برسیم؛ لکن این مقداری هم که رسیدهایم این همه صداها بلند شده است. من هم میدانم این معنا را، من هم میدانم که آن که قاضی است، آن که رئیس محبس است، آن که دادستان است، آن که وکیل مدافع است، همه اینها گرفتاری دارند؛ هر کدام به اندازه یک مقداری که سعه شعاعشان تا آن اندازه است؛ لکن مردمی که در خارج هستند نمیدانند. آن مردم خیال میکنند که همچو که یک کسی رفت در حبس، اوّل شروع میشود به کتک زدن و داغ کردن و چه کردن و