- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
بعد هم تا آخر همینطور. شما هم از این طرف میگویید که این مسائل هیچ نیست در آنجا؛ بلکه آنها دارند ما را داغ میکنند و ما را شکنجه میدهند.
آنها پاسبانها را دارند کتک میزنند و پاسبانها به آنها حرفی نمیزنند. این مسئله باید برای مردم روشن بشود، باید گفته بشود به مردم. آن آقایانی که آمدند و حبسها را دیدند باز تا حالا نیامدند پیش من که مسائل را به من درست بگویند. جسته و گریخته من بعضی وقتها از - مثلاً - اشخاص محترم میشنوم که مسائل، مسائل دروغ بوده، اینطور نبوده؛ بله گاهی اتفاق افتاده است برای کسانی که در حبس کذا بودهاند، یک همچو چیزهایی گاهی اتفاق افتاده. وقتی شما گرفتار یک جمعیتی هستید که خودشان خودشان را بیهوش میکنند و داغ میکنند برای اینکه گردن شما بگذارند و وقتی شما گرفتار یک جمعیتی هستید که بچههای کوچکشان در خیابانها میآیند و فریاد میزنند، برای اینکه مردم را وادار کنند که با آنها مقابله کنند، توقع این را نداشته باشید که آرام و راحت در آنجا باشید. شما باید توقع این را داشته باشید که هر روز همین بساط را داشته باشید و زیادتر از این هم داشته باشید. لکن کار، یک کار مهم شریفی است؛ برای اینکه هم قضاوت در عین حالی که بسیار شغل مهم شریفی است، لکن خوب، خطر برای قاضی دارد و مسئله خطرناکی است و هم زندانبانی و رئیس زندان شدن و پاسدار در زندان شدن و اینها هم همهاش از چیزهای مشکل است. سر و کار با یک عدهای که به هیچ چیز پایبند نیستند، آنهایی که میخواهند اصل و اساس را از بین ببرند، سروکار با اینها هست، وقتی سروکار با اینها هست، با آنهایی که به این انقلاب اسلامی هیچ عقیده نداشتند و نخواهند داشت و این انقلاب اسلامی را مضر به حال خودشان و اربابانشان میدانند، شما سرو کارتان با اینهاست، توقع این را نداشته باشید که آنها مثل یک اشخاص عادی با شما رفتار کنند.
زندان محل تربیت افراد مجرم
این مسائل واقع میشود. لکن شما کوشش کنید که همین طوری که میگویید که ما رفتارمان خوب است، رفتار را خوب کنید با اینها. آنهایی که میشود واقعاً آنها را
آنها پاسبانها را دارند کتک میزنند و پاسبانها به آنها حرفی نمیزنند. این مسئله باید برای مردم روشن بشود، باید گفته بشود به مردم. آن آقایانی که آمدند و حبسها را دیدند باز تا حالا نیامدند پیش من که مسائل را به من درست بگویند. جسته و گریخته من بعضی وقتها از - مثلاً - اشخاص محترم میشنوم که مسائل، مسائل دروغ بوده، اینطور نبوده؛ بله گاهی اتفاق افتاده است برای کسانی که در حبس کذا بودهاند، یک همچو چیزهایی گاهی اتفاق افتاده. وقتی شما گرفتار یک جمعیتی هستید که خودشان خودشان را بیهوش میکنند و داغ میکنند برای اینکه گردن شما بگذارند و وقتی شما گرفتار یک جمعیتی هستید که بچههای کوچکشان در خیابانها میآیند و فریاد میزنند، برای اینکه مردم را وادار کنند که با آنها مقابله کنند، توقع این را نداشته باشید که آرام و راحت در آنجا باشید. شما باید توقع این را داشته باشید که هر روز همین بساط را داشته باشید و زیادتر از این هم داشته باشید. لکن کار، یک کار مهم شریفی است؛ برای اینکه هم قضاوت در عین حالی که بسیار شغل مهم شریفی است، لکن خوب، خطر برای قاضی دارد و مسئله خطرناکی است و هم زندانبانی و رئیس زندان شدن و پاسدار در زندان شدن و اینها هم همهاش از چیزهای مشکل است. سر و کار با یک عدهای که به هیچ چیز پایبند نیستند، آنهایی که میخواهند اصل و اساس را از بین ببرند، سروکار با اینها هست، وقتی سروکار با اینها هست، با آنهایی که به این انقلاب اسلامی هیچ عقیده نداشتند و نخواهند داشت و این انقلاب اسلامی را مضر به حال خودشان و اربابانشان میدانند، شما سرو کارتان با اینهاست، توقع این را نداشته باشید که آنها مثل یک اشخاص عادی با شما رفتار کنند.
زندان محل تربیت افراد مجرم
این مسائل واقع میشود. لکن شما کوشش کنید که همین طوری که میگویید که ما رفتارمان خوب است، رفتار را خوب کنید با اینها. آنهایی که میشود واقعاً آنها را