- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
آخوندها مدعی این هستند که ماها تابع آن موالی هستیم، شما قبول ندارید که [اینطور بوده؟] یا باید قبول نکنید که اصلاً پیغمبر اسلام وارد سیاست میشد؛ و حکومتی نداشته و گوشه مدینه توی مسجد نشسته بوده و مسئله میگفته؛ اینجور بوده؟ حضرت امیر هم گوشه خانهاش نشسته بود و عبایش را روش میکشیده و میرفته مسجد نماز میخوانده برمیگشته باز آنجا مینشسته مطالعه میکرده، مسئله این بوده؟ یا اینها از اول وارد سیاست بودند؟
مدتی که مکه بود، حضرت رسول (ص) نمیتوانست یک حکومتی تشکیل بدهد، لکن مشغول جمع آوری افراد بود، مشغول یک سیاست زیرزمینی بود. بعد که کار را درست دید و آمدند به مدینه، آنجا دیگر حکومتی بود، تشکیل دادند و فرستادند. همان آخری هم که در رختخواب رحلت خوابیده بودند، جیش اسامه بیرون شهر مهیا بودند برای رفتن و حضرت رسول گفت: «خدا لعنت کند کسی را که تخلف کند» - به حسب روایت - از جیش اسامه. (1) قضیه، بعد از مرگشان هم میخواستند درست بکنند - کردند درست. آن همه شمشیری که حضرت امیر زد، به ما حالی کرده بودند که یکی از خلاف مروتها پوشیدن لباس جندی است. این خلاف است، این با عدالت نمیسازد! حضرت امیر هم مگر عادل نبود؟ سیدالشهدا مگر عادل نبود؟ خلاف مروت بود آن کاری که سیدالشهدا میکرد؟! آن کاری که حضرت امیر میکرد؟!
اینها میخواستند از ما و از شما و از روحانیون یک موجود بیخاصیتی درست کنند که هیچ رنگ و بویی نداشته باشد و هیچ کاری نداشته باشد به اینکه به این ملت چه میگذرد، به این مخازن ملت چه میگذرد، حکومت چه میکند، این قلدرها چه میکنند با ملت، این خانها چه میکنند با ملت. یک اشخاص بیرنگ و بویی میخواستند، که خیلی هم [به آنها] احترام میکردند: شما بنشینید سر جاهاتان و مسئلهتان را بگویید، ما احترامتان هم میکنیم، سلام بلند بالایی هم به شما میدهیم، اما اگر یک قدم آن طرف
مدتی که مکه بود، حضرت رسول (ص) نمیتوانست یک حکومتی تشکیل بدهد، لکن مشغول جمع آوری افراد بود، مشغول یک سیاست زیرزمینی بود. بعد که کار را درست دید و آمدند به مدینه، آنجا دیگر حکومتی بود، تشکیل دادند و فرستادند. همان آخری هم که در رختخواب رحلت خوابیده بودند، جیش اسامه بیرون شهر مهیا بودند برای رفتن و حضرت رسول گفت: «خدا لعنت کند کسی را که تخلف کند» - به حسب روایت - از جیش اسامه. (1) قضیه، بعد از مرگشان هم میخواستند درست بکنند - کردند درست. آن همه شمشیری که حضرت امیر زد، به ما حالی کرده بودند که یکی از خلاف مروتها پوشیدن لباس جندی است. این خلاف است، این با عدالت نمیسازد! حضرت امیر هم مگر عادل نبود؟ سیدالشهدا مگر عادل نبود؟ خلاف مروت بود آن کاری که سیدالشهدا میکرد؟! آن کاری که حضرت امیر میکرد؟!
اینها میخواستند از ما و از شما و از روحانیون یک موجود بیخاصیتی درست کنند که هیچ رنگ و بویی نداشته باشد و هیچ کاری نداشته باشد به اینکه به این ملت چه میگذرد، به این مخازن ملت چه میگذرد، حکومت چه میکند، این قلدرها چه میکنند با ملت، این خانها چه میکنند با ملت. یک اشخاص بیرنگ و بویی میخواستند، که خیلی هم [به آنها] احترام میکردند: شما بنشینید سر جاهاتان و مسئلهتان را بگویید، ما احترامتان هم میکنیم، سلام بلند بالایی هم به شما میدهیم، اما اگر یک قدم آن طرف