- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
توجه پیدا کردهاند به اینکه نباید یک اقلیتی بر یک اکثریتی قاطع حکومت کنند.
این مطلب پیدا شده در ذهن مردم. در بلاد اسلامی، این مسئله طرح است الآن که باید ما یک «جمهوری اسلامی» داشته باشیم، ما نباید یک «جمهوری دمکراتیک» داشته باشیم - به اصطلاح اینها - یک مسئله غربی داشته باشیم، اسمش را عوض کنیم. سال شاهنشاهی را برداریم یک شاهنشاهی دیگری جایش بگذاریم؛ بهطور مسائل غربی. الآن همه ملتها، تقریباً ملتهای اسلامی، همه توجه به این مسئله پیدا کردهاند که آنی که در ایران هست ما میخواهیم؛ آنی که در ایران شده است. شما این را حفظش کنید. اینی که در ایران شده است ادامهاش مشکل است. باید این ادامه را با همه اشکالاتی که دارد، بدهید.
و باید ان شاء الله، همهتان خودتان را احساس کنید که - واقعاً احساس کنید - خدمتگزارید.
انبیا و روحیه خدمتگزاری
انبیا اینطور احساس را داشتند. انبیا خودشان را خدمتگزار میدانستند، نه اینکه یک نبیای خیال کند حکومت دارد به مردم. حکومت در کار نبوده. اولیای بزرگ خدا، انبیای بزرگ همین احساس را داشتند: که اینها آمدند برای اینکه مردم را هدایت کنند، ارشاد کنند، خدمت کنند به آنها. شما هم احساس قلبیتان این مطلب باشد که واقعاً ما آمدیم که به این مردم خدمت کنیم و این خدمت به مردم، خدمت به خودمان است؛ یعنی، ما اگر این مملکت را با این وضعی که الآن دارد به پیش ببریم، با این حاضر بودن مردم در صحنه به پیش ببریم و با این همراهی مردم با دولت، هر قصهای که برای دولت پیش میآید، مردم پیشقدم هستند. شما ملاحظه بفرمایید پیشترها با فشار - الآن هم جاهای دیگر اینطور است با فشار - یک سربازی را میبردند در جبهه، شما دیدید که به من گفته بودند که شما بگویید، من نشده یک وقت صحبت کنم، خودشان گفتند؛ به مجرد اینکه گفتند به اینکه ما سرباز لازم داریم، ما اشخاص لازم داریم، آنجا اینقدر جمعیت رفت اسم نوشت که صدایشان درآمد که نه نمیخواهیم؛ دیگر بسِمان است، در صورتی که میروند به جنگ، میروند به قتال، میروند به کشته شدن. یک همچو مملکتی که اینطور شده است
این مطلب پیدا شده در ذهن مردم. در بلاد اسلامی، این مسئله طرح است الآن که باید ما یک «جمهوری اسلامی» داشته باشیم، ما نباید یک «جمهوری دمکراتیک» داشته باشیم - به اصطلاح اینها - یک مسئله غربی داشته باشیم، اسمش را عوض کنیم. سال شاهنشاهی را برداریم یک شاهنشاهی دیگری جایش بگذاریم؛ بهطور مسائل غربی. الآن همه ملتها، تقریباً ملتهای اسلامی، همه توجه به این مسئله پیدا کردهاند که آنی که در ایران هست ما میخواهیم؛ آنی که در ایران شده است. شما این را حفظش کنید. اینی که در ایران شده است ادامهاش مشکل است. باید این ادامه را با همه اشکالاتی که دارد، بدهید.
و باید ان شاء الله، همهتان خودتان را احساس کنید که - واقعاً احساس کنید - خدمتگزارید.
انبیا و روحیه خدمتگزاری
انبیا اینطور احساس را داشتند. انبیا خودشان را خدمتگزار میدانستند، نه اینکه یک نبیای خیال کند حکومت دارد به مردم. حکومت در کار نبوده. اولیای بزرگ خدا، انبیای بزرگ همین احساس را داشتند: که اینها آمدند برای اینکه مردم را هدایت کنند، ارشاد کنند، خدمت کنند به آنها. شما هم احساس قلبیتان این مطلب باشد که واقعاً ما آمدیم که به این مردم خدمت کنیم و این خدمت به مردم، خدمت به خودمان است؛ یعنی، ما اگر این مملکت را با این وضعی که الآن دارد به پیش ببریم، با این حاضر بودن مردم در صحنه به پیش ببریم و با این همراهی مردم با دولت، هر قصهای که برای دولت پیش میآید، مردم پیشقدم هستند. شما ملاحظه بفرمایید پیشترها با فشار - الآن هم جاهای دیگر اینطور است با فشار - یک سربازی را میبردند در جبهه، شما دیدید که به من گفته بودند که شما بگویید، من نشده یک وقت صحبت کنم، خودشان گفتند؛ به مجرد اینکه گفتند به اینکه ما سرباز لازم داریم، ما اشخاص لازم داریم، آنجا اینقدر جمعیت رفت اسم نوشت که صدایشان درآمد که نه نمیخواهیم؛ دیگر بسِمان است، در صورتی که میروند به جنگ، میروند به قتال، میروند به کشته شدن. یک همچو مملکتی که اینطور شده است