- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
کشوری را که نگذاشتهاند جلو برود و در طول مدتی که این پدر و پسر نگذاشتند که این کشور جلو برود، نگذاشتند دانشگاه، دانشگاه باشد.
رهایی از وابستگی در خودباوری
باید ما فکر کنیم که چنانچه خودمان بخواهیم کار بکنیم میتوانیم. افکارمان را باید به کار بیندازیم. شما ملاحظه میکنید در همین چند وقتی که این جنگ بوده است بسیاری افکار خودشان را به کار انداختهاند و بسیاری از چیزها را درست کردهاند. میتوانیم در طول یک مدت دراز ما از همه چیز مستغنی بشویم، از همه کس مستغنی بشویم. وقتی که ما میتوانیم خودمان را مستغنی کنیم، جوانهایمان را مستغنی کنیم، باید کوشش بکنیم.
باید همهمان دست به هم بدهیم تا اینکه این وابستگی به خارج را از بین ببریم. آنها هم همیشه با تبلیغات به ما حکومت میکنند. خارجیها با تبلیغ حکومت میکنند به ما و دامنه تبلیغشان هم بیشتر راجع به این مسائل زیاد بود. شاید بسیاری از این اساتیدی که خیلی بند و باری نداشتند و متمایل به غرب یا شرق بودند، اینها هم این تبلیغات را میکردند که: «ما باید وابسته باشیم، زندگی نمیشود کرد بدون وابستگی». خیر، مسئله اینطور نیست.
و خدا خواسته است که این دو تا قدرت بزرگ دنیا در مقابل هم باشند و هر کدام بخواهند یک تعدی بکنند از ترس دیگری نکنند و آنها هم فهمیدهاند که همه این ملت ایستادهاند و نمیخواهند زیر بار بروند. آنها که نمیخواهند یک ملت را همهاش را از بین ببرند، اینها میخواهند استفاده کنند از ملت؛ نمیخواهند دانشگاه نباشد، میخواهند از دانشگاه استفاده بکنند، نمیخواهند زراعت نباشد، نمیخواهند صنعت نباشد، میخواهند ما بازار باشیم. هم مخازن ما را ببرند، هم ما بازار باشیم و آنها از ما استفاده بازاری بکنند. بنابراین، اگر آنها یک وقت احساس کردند که یک ملتی در مقابلشان ایستاده است مثل حالا ... محمدرضا این خیال را میکرد و گفته بود که اگر من بروم ایران تجزیه میشود؛ نه، ایشان رفتند و تجزیه نشد. اینها [دو ابرقدرت] هیچ وقت تفاهم حقیقی با هم نمیکنند. اینها همیشه مثل دو تا گرگ میمانند که میخواهند همدیگر را
رهایی از وابستگی در خودباوری
باید ما فکر کنیم که چنانچه خودمان بخواهیم کار بکنیم میتوانیم. افکارمان را باید به کار بیندازیم. شما ملاحظه میکنید در همین چند وقتی که این جنگ بوده است بسیاری افکار خودشان را به کار انداختهاند و بسیاری از چیزها را درست کردهاند. میتوانیم در طول یک مدت دراز ما از همه چیز مستغنی بشویم، از همه کس مستغنی بشویم. وقتی که ما میتوانیم خودمان را مستغنی کنیم، جوانهایمان را مستغنی کنیم، باید کوشش بکنیم.
باید همهمان دست به هم بدهیم تا اینکه این وابستگی به خارج را از بین ببریم. آنها هم همیشه با تبلیغات به ما حکومت میکنند. خارجیها با تبلیغ حکومت میکنند به ما و دامنه تبلیغشان هم بیشتر راجع به این مسائل زیاد بود. شاید بسیاری از این اساتیدی که خیلی بند و باری نداشتند و متمایل به غرب یا شرق بودند، اینها هم این تبلیغات را میکردند که: «ما باید وابسته باشیم، زندگی نمیشود کرد بدون وابستگی». خیر، مسئله اینطور نیست.
و خدا خواسته است که این دو تا قدرت بزرگ دنیا در مقابل هم باشند و هر کدام بخواهند یک تعدی بکنند از ترس دیگری نکنند و آنها هم فهمیدهاند که همه این ملت ایستادهاند و نمیخواهند زیر بار بروند. آنها که نمیخواهند یک ملت را همهاش را از بین ببرند، اینها میخواهند استفاده کنند از ملت؛ نمیخواهند دانشگاه نباشد، میخواهند از دانشگاه استفاده بکنند، نمیخواهند زراعت نباشد، نمیخواهند صنعت نباشد، میخواهند ما بازار باشیم. هم مخازن ما را ببرند، هم ما بازار باشیم و آنها از ما استفاده بازاری بکنند. بنابراین، اگر آنها یک وقت احساس کردند که یک ملتی در مقابلشان ایستاده است مثل حالا ... محمدرضا این خیال را میکرد و گفته بود که اگر من بروم ایران تجزیه میشود؛ نه، ایشان رفتند و تجزیه نشد. اینها [دو ابرقدرت] هیچ وقت تفاهم حقیقی با هم نمیکنند. اینها همیشه مثل دو تا گرگ میمانند که میخواهند همدیگر را