- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
نمیتوانند بهطور هرج و مرج، دارایی آن کشور را ابرقدرتها ببرند.
تا اسلام تضعیف نشود، روحانیت تضعیف نشود، از بین نرود، نمیتوانند اینها کارهایشان را بکنند. و لهذا، از اوّلی که رضاخان آمد به سرکار تا آخر، از اول تا آخر درصدد این بودند که اسلام را تضعیفش کنند، با هر ترتیبی که میتوانند؛ احکامش را یکی بعد از دیگری تضعیف کنند و روحانیت را هم، که خادم اسلام است، این را هم تضعیفش کنند و از بین ببرند. و دیدید که رضاخان چه کرد با روحانیت و پسرش هم همینطور؛ هر کدام به یک راهی. و این برای همین معناست که میخواهند این اسلام نباشد در اینجا تا آنها افسارشان باز باشد، هر کاری دلشان میخواهد بکنند. واز اسلام اینها میترسند؛ از هیچ چیز نمیترسند، الّا از اسلام و اگر چنانچه کسی باشد که با آنها کاری نداشته باشد، البته آنها هم کاری با او ندارند؛ همان طوری که از قراری که گفتهاند، انگلیسیها که آمده بودند به عراق. کسی بالای مناره اذان میگفت. گفت: این چه میگوید؟ گفتند: این اذان میگوید. گفت: به امپراتوری انگلستان که لطمهای نمیزند؟
گفت: نه. گفت: هرچه میخواهد بگوید. میزان، لطمه نزدن به امپراتوریهاست. آن وقت به انگلستان، حالا به امریکا. انسان این معناست [که باید توجه کند].
اتحاد ملت مانع از دخالت بیگانگان
و من کراراً این را گفتهام که آذربایجان یک خصوصیت خاصی دارد در ایران. یک همسایهای دارد که خصوصیت خاصی دارد آذربایجان. و آذربایجان همیشه یک سدی بوده است در مقابل این کارهایی که میخواسته بشود و حالا ان شاء الله، بیشتر باید باشد؛ یعنی، علمای آذربایجان مردم را همین طوری مهیا نگه دارند؛ برای اینکه تا مردم در صحنهاند و مهیا هستند، اینها - ولو زور هم دارند - کاری نمیکنند، آن روزی که در بین مردم یک اختلافی پیدا بشود، بین مردم و حکومت اختلاف پیدا بشود، بین خود روحانیون - خدای نخواسته - یک وقت اختلاف پیدا بشود، آن روز است که ممکن است آنها یک وقتی دخالت بکنند. مادامی که همه مردم با هم هستند، روحانیت هست در
تا اسلام تضعیف نشود، روحانیت تضعیف نشود، از بین نرود، نمیتوانند اینها کارهایشان را بکنند. و لهذا، از اوّلی که رضاخان آمد به سرکار تا آخر، از اول تا آخر درصدد این بودند که اسلام را تضعیفش کنند، با هر ترتیبی که میتوانند؛ احکامش را یکی بعد از دیگری تضعیف کنند و روحانیت را هم، که خادم اسلام است، این را هم تضعیفش کنند و از بین ببرند. و دیدید که رضاخان چه کرد با روحانیت و پسرش هم همینطور؛ هر کدام به یک راهی. و این برای همین معناست که میخواهند این اسلام نباشد در اینجا تا آنها افسارشان باز باشد، هر کاری دلشان میخواهد بکنند. واز اسلام اینها میترسند؛ از هیچ چیز نمیترسند، الّا از اسلام و اگر چنانچه کسی باشد که با آنها کاری نداشته باشد، البته آنها هم کاری با او ندارند؛ همان طوری که از قراری که گفتهاند، انگلیسیها که آمده بودند به عراق. کسی بالای مناره اذان میگفت. گفت: این چه میگوید؟ گفتند: این اذان میگوید. گفت: به امپراتوری انگلستان که لطمهای نمیزند؟
گفت: نه. گفت: هرچه میخواهد بگوید. میزان، لطمه نزدن به امپراتوریهاست. آن وقت به انگلستان، حالا به امریکا. انسان این معناست [که باید توجه کند].
اتحاد ملت مانع از دخالت بیگانگان
و من کراراً این را گفتهام که آذربایجان یک خصوصیت خاصی دارد در ایران. یک همسایهای دارد که خصوصیت خاصی دارد آذربایجان. و آذربایجان همیشه یک سدی بوده است در مقابل این کارهایی که میخواسته بشود و حالا ان شاء الله، بیشتر باید باشد؛ یعنی، علمای آذربایجان مردم را همین طوری مهیا نگه دارند؛ برای اینکه تا مردم در صحنهاند و مهیا هستند، اینها - ولو زور هم دارند - کاری نمیکنند، آن روزی که در بین مردم یک اختلافی پیدا بشود، بین مردم و حکومت اختلاف پیدا بشود، بین خود روحانیون - خدای نخواسته - یک وقت اختلاف پیدا بشود، آن روز است که ممکن است آنها یک وقتی دخالت بکنند. مادامی که همه مردم با هم هستند، روحانیت هست در