- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
شما خودتان لمس کردید این را. همین جوانهایی که الآن هستند، نظیر آنها در سابق هم بودند. سابق اینطور نبود که ما جوان نداشته باشیم. به همین مقدار یک خرده کمتر البته - چون جمعیت زیاد شده - جوان آنوقت بود و همین مقدار اشخاص بودند، مردم بودند، جمعیت همینطور بود، اما چی بود؟ خیابانش را وقتی میگشتیم، همه فساد. این فرهنگ اجنبی است. در خیابانها، کسی وارد میشد، میدید سرتا ته خیابانها یا مشروب فروشی است یا بساط زدن و چه کردن است یا زنهای لخت در بین مردم راه افتادن است.
بازارش را میدیدی، همین بود، همین بود؛ همین مسائل بود. توی مدارسش میرفتی، توی مدارس دانشگاهی همین مسائل بود. در دیوارهای دانشگاه، بدگویی بود به اسلام و به قرآن کریم. حتی بعد از انقلاب، آنوقتی که دانشگاه در قبضه منافقین و امثال منافقین بود، در دیوار دانشگاه به اسلام جسارت میکردند. وقتی که ما دستمان را دراز کردیم که هرچه امریکا میدهد بخوریم و هرچه هم خط میدهد عمل بکنیم و خودمان گوش و چشممان را ببندیم نبینیم، وقتی اینطور میشود، آن حال میشود که دیدیم و دیدید.
تفاوت مردم ما با مردم صدر اسلام
و این خداست که ما را از این لجنزار و از این چاه هلاکت بیرون آورد و به مقام انسانیت شماها را رساند؛ مقامی که برای خدا، برای پیشبرد اهداف اسلام شما جنگ میکنید. نظیر مجاهدین این زمان، نظیر این جوانهای این زمان، از اول تاریخ تا حالا نبوده است. اگر آنها بودهاند، اما کم بودند. زمان رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - تا میآمد به زمان ائمه ما - علیهم السلام - آن زمان رشد اسلام بود. پیغمبر چقدر خون دل از این مردم همان بلاد خودشان میخورد! امیرالمؤمنین چقدر شکایت کرده است! قرآن چقدر شکایت کرده است؛ شکایت از همان مسلمانها! امیرالمؤمنین از همان مسلمانها و از همین کسانی که در اطرافش بودند شکایت میکردند، منبر میرفت آرزوی مرگ میکرد! امیرالمؤمنین وقتی هم که شمشیر را خورد از آن منافق، فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه (1) فرمود؛
بازارش را میدیدی، همین بود، همین بود؛ همین مسائل بود. توی مدارسش میرفتی، توی مدارس دانشگاهی همین مسائل بود. در دیوارهای دانشگاه، بدگویی بود به اسلام و به قرآن کریم. حتی بعد از انقلاب، آنوقتی که دانشگاه در قبضه منافقین و امثال منافقین بود، در دیوار دانشگاه به اسلام جسارت میکردند. وقتی که ما دستمان را دراز کردیم که هرچه امریکا میدهد بخوریم و هرچه هم خط میدهد عمل بکنیم و خودمان گوش و چشممان را ببندیم نبینیم، وقتی اینطور میشود، آن حال میشود که دیدیم و دیدید.
تفاوت مردم ما با مردم صدر اسلام
و این خداست که ما را از این لجنزار و از این چاه هلاکت بیرون آورد و به مقام انسانیت شماها را رساند؛ مقامی که برای خدا، برای پیشبرد اهداف اسلام شما جنگ میکنید. نظیر مجاهدین این زمان، نظیر این جوانهای این زمان، از اول تاریخ تا حالا نبوده است. اگر آنها بودهاند، اما کم بودند. زمان رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - تا میآمد به زمان ائمه ما - علیهم السلام - آن زمان رشد اسلام بود. پیغمبر چقدر خون دل از این مردم همان بلاد خودشان میخورد! امیرالمؤمنین چقدر شکایت کرده است! قرآن چقدر شکایت کرده است؛ شکایت از همان مسلمانها! امیرالمؤمنین از همان مسلمانها و از همین کسانی که در اطرافش بودند شکایت میکردند، منبر میرفت آرزوی مرگ میکرد! امیرالمؤمنین وقتی هم که شمشیر را خورد از آن منافق، فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه (1) فرمود؛