- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
عدد آنهایی که هیاهو اطراف این انسانی که، یا غیر انسانی که در آن کالسکه نشسته بود، هم ارزش در بین قشر روشنفکر آن زمان و هم نویسندههای آن زمان و هم شعرا و گویندگان و اهل هنر آن زمان، ارزش به این بود که هرکس پارکش بیشتر و هرکس خدم و حشمش بیشتر، ارزشش بیشتر. طبقهای که اسم خودشان را «طبقه اشراف و اعیان» گذاشته بودند، ارزش پیش آنها این بود که چند تا نوکر داشته باشند، و چند تا دِه داشته باشند و چند تا اسب داشته باشند و چند تا تازی و سگ داشته باشند. در پیش سرمایه دارها هم، ارزش، زیادی سرمایه و روی هم انباشتن سرمایهها و پر کردن بانکها یا تجارتخانهها از اموال، از هر راهی باشد. وقتی در قشر تودههای مردم نگاه میکردی، در بین زن و مرد [در] هر دو طایفه، ارزش به لباس بود و به طرز پوشیدن لباس و دوختن لباس و آرایش. هر که بهتر لباس میپوشید و شیکتر بود در لباس، ارزشش پیش مردم بیشتر بود. و هر زنی که آرایشش به طرز اروپایی بود و لباسش از آنجا الهام میگرفت، این پیش زنها هم ارزشش زیادتر بود، البته پیش اکثر. ارزشها همه به امور مادی بود.
وقتی بنا باشد که ارزش انسان به اسب و الاغ و سگ و تازی و امثال اینها باشد، آن مبدأ ارزش، ارزشش از این شخص بیشتر است. اگر اسب مبدأ ارزش یک انسان شد، آن اسب ارزشش از انسان بیشتر است؛ برای اینکه او ارزش به انسان داده. اگر فرش و قالی و تجملات و بزک کردن و مو چطور کردن و مد را از اطراف آوردن، این ارزش یک انسان را زیاد میکند، آنها ارزششان بیشتر از این است؛ برای اینکه آنها مبدأ ارزش هستند.
انسان خودش ارزش ندارد، ارزشش به گاوداری است، گاوها ارزششان بیشتر از خود انسان است؛ ارزششان به پارک داری است؛ ارزششان به فرش داری است؛ ارزششان به امثال این مسائل است. وروی موازین عقلی، اگر مبدأ اثر یک جایی باشد و به واسطه آن مبدأ اثر، این آدم یا این شی ء ارزش پیدا کند، آن مبدأ اثر ارزشش بیشتر است.
نقل میشود که یک عارف مسلکی وارد شده بود به منزل یک امیر، یک سلطان یا یک امیر و دیده بود که مجلس [به] همه چیز مزین است، همه چیز هست. در این بین، آب دهان میخواست بیندازد. نگاه کرد به اطراف و آب دهنش را توی صورت آن امیر
وقتی بنا باشد که ارزش انسان به اسب و الاغ و سگ و تازی و امثال اینها باشد، آن مبدأ ارزش، ارزشش از این شخص بیشتر است. اگر اسب مبدأ ارزش یک انسان شد، آن اسب ارزشش از انسان بیشتر است؛ برای اینکه او ارزش به انسان داده. اگر فرش و قالی و تجملات و بزک کردن و مو چطور کردن و مد را از اطراف آوردن، این ارزش یک انسان را زیاد میکند، آنها ارزششان بیشتر از این است؛ برای اینکه آنها مبدأ ارزش هستند.
انسان خودش ارزش ندارد، ارزشش به گاوداری است، گاوها ارزششان بیشتر از خود انسان است؛ ارزششان به پارک داری است؛ ارزششان به فرش داری است؛ ارزششان به امثال این مسائل است. وروی موازین عقلی، اگر مبدأ اثر یک جایی باشد و به واسطه آن مبدأ اثر، این آدم یا این شی ء ارزش پیدا کند، آن مبدأ اثر ارزشش بیشتر است.
نقل میشود که یک عارف مسلکی وارد شده بود به منزل یک امیر، یک سلطان یا یک امیر و دیده بود که مجلس [به] همه چیز مزین است، همه چیز هست. در این بین، آب دهان میخواست بیندازد. نگاه کرد به اطراف و آب دهنش را توی صورت آن امیر