- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
پشتیبانی ملت در گرو خدمت به آنان
شما میدانید که آن ذایقه تلخی که ملت از شهربانیها داشت، اینها بیشتر داخل بودند در امور مردم، یعنی در داخل شهرها بودند، با دست اینها در زمان رضاخان - هر که یادش باشد میداند - با دست اینها مردم را آزار میدادند. در قم یک رئیس شهربانی بود که نقل کردند دماغش خون آمده بود، توی خیابان نشسته بود، اینطور گرفته بود یک نفر را دید که حجاب [دارد] رها کرده و پرید به او. اینها را اینطور کرده بود که مردم را متنفر کردند از همه، از همه دستگاهها و خصوصاً شهربانی چون تماسش با مردم زیاد بود، آن احساس و ذایقه در مردم خیلی زیاد بود، شما باید کاری بکنید که این ذایقه تلخ را به ذایقه شیرین برگردانید. و ان شاء الله وقتی که شما بنایتان بر این معنی باشد خدا تأییدتان میکند و مردم پشتیبانتان میشوند، الآن هم پشتیبان شما هستند. شما بدانید که اگر در زمان سابق بود یک جنگی پیش آمده بود، مردم دعا میکردند که این رضاخان شکست بخورد. خوب، من یادم هست رضاخان وقتی که اقلاً یک شاهی بود برای ایران، حالا به هر ترتیبی بود بالاخره مال ایران بود، از ایران بود، وقتی اجانب آمدند اینجا و مردم همه چیزشان را در خطر میدیدند، وقتی که رضاخان رفت مردم شکرگزاری کردند که لااقل این نعمت آمد که این آدم را از بین ببرد؛ یک همچه وضعی درست کرده بود که اهل یک کشوری نسبت به کسی که از خود این کشور است - و فرض کنید که - شاه کشور هست، اجنبی، انگلیسها و روسها و امریکاییها که آمده بودند آن وقت، این را وقتی فرستادند کأنّه مردم یک نعمتی بهشان رو کرده بود که اگر آن وقت یک مجالی بود شاید چراغانی میکردند، چنانچه برای رفتن محمد رضا دیدید که چه کرده بودند. ما هم باید یک کاری بکنیم، شما هم باید یک کاری بکنید که اگر خدای نخواسته برایتان یک مشکلی پیدا شد، همین بازار و همین محله و همین کوچه بریزند و مشکل شما را رفع بکنند؛ الآن وضع این طوری است. در انقلابات دیگر شما خیال نکنید که یک انقلابی مثل اینجا بوده است که همچه تا قضیه چه شد مردم با دولتش موافق باشند، با سرنیزه، آنها کار میکردند؛ برای اینکه، انقلاب مال مردم نبوده، انقلاب مال قدرتها بود؛ از این جهت
شما میدانید که آن ذایقه تلخی که ملت از شهربانیها داشت، اینها بیشتر داخل بودند در امور مردم، یعنی در داخل شهرها بودند، با دست اینها در زمان رضاخان - هر که یادش باشد میداند - با دست اینها مردم را آزار میدادند. در قم یک رئیس شهربانی بود که نقل کردند دماغش خون آمده بود، توی خیابان نشسته بود، اینطور گرفته بود یک نفر را دید که حجاب [دارد] رها کرده و پرید به او. اینها را اینطور کرده بود که مردم را متنفر کردند از همه، از همه دستگاهها و خصوصاً شهربانی چون تماسش با مردم زیاد بود، آن احساس و ذایقه در مردم خیلی زیاد بود، شما باید کاری بکنید که این ذایقه تلخ را به ذایقه شیرین برگردانید. و ان شاء الله وقتی که شما بنایتان بر این معنی باشد خدا تأییدتان میکند و مردم پشتیبانتان میشوند، الآن هم پشتیبان شما هستند. شما بدانید که اگر در زمان سابق بود یک جنگی پیش آمده بود، مردم دعا میکردند که این رضاخان شکست بخورد. خوب، من یادم هست رضاخان وقتی که اقلاً یک شاهی بود برای ایران، حالا به هر ترتیبی بود بالاخره مال ایران بود، از ایران بود، وقتی اجانب آمدند اینجا و مردم همه چیزشان را در خطر میدیدند، وقتی که رضاخان رفت مردم شکرگزاری کردند که لااقل این نعمت آمد که این آدم را از بین ببرد؛ یک همچه وضعی درست کرده بود که اهل یک کشوری نسبت به کسی که از خود این کشور است - و فرض کنید که - شاه کشور هست، اجنبی، انگلیسها و روسها و امریکاییها که آمده بودند آن وقت، این را وقتی فرستادند کأنّه مردم یک نعمتی بهشان رو کرده بود که اگر آن وقت یک مجالی بود شاید چراغانی میکردند، چنانچه برای رفتن محمد رضا دیدید که چه کرده بودند. ما هم باید یک کاری بکنیم، شما هم باید یک کاری بکنید که اگر خدای نخواسته برایتان یک مشکلی پیدا شد، همین بازار و همین محله و همین کوچه بریزند و مشکل شما را رفع بکنند؛ الآن وضع این طوری است. در انقلابات دیگر شما خیال نکنید که یک انقلابی مثل اینجا بوده است که همچه تا قضیه چه شد مردم با دولتش موافق باشند، با سرنیزه، آنها کار میکردند؛ برای اینکه، انقلاب مال مردم نبوده، انقلاب مال قدرتها بود؛ از این جهت