- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
کمبود دارد، انقلابها زحمت دارد، بخواهید آدم باشید باید زحمت بکشید، بخواهید ارزش انسانی خودتان را حفظ کنید زحمت دارد. نمیشود که انسان تو خانهاش بنشیند و ارزشهای انسانیاش محفوظ باشد. هرکس تو خانه مینشیند و اعتزال (1) میکند توسری هم میخورد، لکن نمیفهمد که دیگر آدم نیست. شمایی که میخواهید آدم بشوید زحمت دارد آدم شدن. میخواهید سرفراز در دنیا باشید این زحمت دارد؛ بیخود نمیشود، اگر نوکری آنها را بکنید دیگر ارزش ندارید، یک پول هم ارزش ندارید. اگر بخواهید از تحت سلطه همه بیرون بروید و خودتان باشید این ارزش دارد، یک ارزش انسانی است، یک شرافت انسانی است، این زحمت دارد، این گرانی دارد، این کمبودی دارد، این جهاد دارد، این دفاع دارد، این شهادت دارد، این برای ارزش انسانی است.
همین است که انبیا برای او کار کردند. همین است که امام حسین برای او کشته شد. اگر آن هم فکر میکرد که زحمت دارد، اصحاب او هم با آن کمی فکر میکردند زحمت دارد، که توانستند یک همچو انقلابی را بجا بیاورند که تا حالا هم اثرش باقی مانده است. ولی وقتی برای خدا شد، زحمت کم میشود. الآن انسان میبیند که جوانهایی هستند، من زیاد به اینها بر میخورم، جوانهایی هستند که میآیند گریه میکنند که ما میخواهیم برویم به جبهه نمیگذارند برویم. همین پریروز یا دیروز بود که یک جوانی آمده بود، گفت دوتا برادرم کشته شده، خودم میخواهم بروم. گفتم جوان، تو کافی است، آنها رفتند دیگر بس است، شروع کرد گریه کردن. خوب یک همچو [معنویتی]، این جز به عنایت خدا نمیشود. یک معنویتی است که غیر از عنایت خدا نمیتواند این معنویت را برای کسی ایجاد کند. آنهایی که نشستهاند کنار و میخوابند و میخورند و زندگی حیوانی دارند و نق میزنند به این کشور، آنها یک قدری توجه بکنند، از خواب بیدار بشوند. آنهایی که هی نق میزنند که اینجاش چه جوری است، آنجاش چه جوری است، آنجاش چه جوری، اینها نمیفهمند که ما در چه حالی هستیم. آنها میخواهند که شب بخوابیم صبح
همین است که انبیا برای او کار کردند. همین است که امام حسین برای او کشته شد. اگر آن هم فکر میکرد که زحمت دارد، اصحاب او هم با آن کمی فکر میکردند زحمت دارد، که توانستند یک همچو انقلابی را بجا بیاورند که تا حالا هم اثرش باقی مانده است. ولی وقتی برای خدا شد، زحمت کم میشود. الآن انسان میبیند که جوانهایی هستند، من زیاد به اینها بر میخورم، جوانهایی هستند که میآیند گریه میکنند که ما میخواهیم برویم به جبهه نمیگذارند برویم. همین پریروز یا دیروز بود که یک جوانی آمده بود، گفت دوتا برادرم کشته شده، خودم میخواهم بروم. گفتم جوان، تو کافی است، آنها رفتند دیگر بس است، شروع کرد گریه کردن. خوب یک همچو [معنویتی]، این جز به عنایت خدا نمیشود. یک معنویتی است که غیر از عنایت خدا نمیتواند این معنویت را برای کسی ایجاد کند. آنهایی که نشستهاند کنار و میخوابند و میخورند و زندگی حیوانی دارند و نق میزنند به این کشور، آنها یک قدری توجه بکنند، از خواب بیدار بشوند. آنهایی که هی نق میزنند که اینجاش چه جوری است، آنجاش چه جوری است، آنجاش چه جوری، اینها نمیفهمند که ما در چه حالی هستیم. آنها میخواهند که شب بخوابیم صبح