- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
که صورتش را به من دادهاند که در نجف این صورت پیش من بود که در کجای شهر فلان عده، در کجای شهر فلان عده، همین طوری در شهرْ متفرق، با کوخهای کوچک، با چادرنشینی، اینطوری است. در تهرانِ مرکز اینطور هست که با چادرنشینی و کوخ نشینی دارند اینها زندگی میکنند! نوشته بود که [اگر] بخواهد یک کوزه آب برای بچههایش بیاورد، باید نمیدانم چند پله، صد پله، چقدر، از آن گودالی که اینها زندگی در آن میکنند باید بیاورند به بالا، برسند به این شیر آبی که اینجا گذاشتهاند. در زمستانِ سرما این زن باید این کوزه را بیاورد بالا و بعد از این پلهها برگردد یک کوزه آب ببرد برای بچههایش.
حیات رژیم، مغایر آزادی و استقلال
ما میگوییم این وضع آشفته باید از بین برود. از آن طرف خرجهای خودشان آنطور خرجهاست که همین آخری - من خواندم که - برای فلان ویلایی که برای یکی از خواهرهای شاه بود، خود ویلا را چقدر خریدند. الآن من یادم نیست ولی زیاد بود؛ پنج میلیون دلار! پنج میلیون دلار برای خرج گلکاری و زینت گلکاری! این وضع اینها! و بیشتر از این است که الآن ما نمیتوانیم تصورش را بکنیم. این وضع عده کثیری از مردم که در خود شهر تهران زندگی دارند میکنند با یک چادری، با یک کوخی، بی همه چیز؛ نه یک چراغ دارند، نه یک - عرض بکنم که - آب دارند؛ اسفالت و این حرفها هم که اصلاً معنی ندارد برای آنها! ما که میگوییم حکومت اسلامی، میگوییم این وضع باید از بین برود. نمیگوییم که حکومت اسلامی ... شاه میگوید که اینها میگویند باید ما برگردیم به آن زمانی که با الاغ راه برویم! کدام آدم این حرف را زده که شما باید با الاغ بروید؟! ما میگوییم که این وضع را باید به هم زد. و تا محمدرضا و دودمان پهلوی هست، ما نمیتوانیم یکروی آزادی و یکروی استقلال برای مملکتمان ببینیم. این یک نوکری هست که گذاشتهاند او را اینجا و «مأمور» برای وطنش هست! خودش هم میگوید «مأموریت برای وطنم»! راست میگوید اما مأموریت از امریکا! مأمور است از جانب امریکا برای وطنش که این وطن را، وطن بیچاره را، نه بگذارد رشد معنوی بکند و
حیات رژیم، مغایر آزادی و استقلال
ما میگوییم این وضع آشفته باید از بین برود. از آن طرف خرجهای خودشان آنطور خرجهاست که همین آخری - من خواندم که - برای فلان ویلایی که برای یکی از خواهرهای شاه بود، خود ویلا را چقدر خریدند. الآن من یادم نیست ولی زیاد بود؛ پنج میلیون دلار! پنج میلیون دلار برای خرج گلکاری و زینت گلکاری! این وضع اینها! و بیشتر از این است که الآن ما نمیتوانیم تصورش را بکنیم. این وضع عده کثیری از مردم که در خود شهر تهران زندگی دارند میکنند با یک چادری، با یک کوخی، بی همه چیز؛ نه یک چراغ دارند، نه یک - عرض بکنم که - آب دارند؛ اسفالت و این حرفها هم که اصلاً معنی ندارد برای آنها! ما که میگوییم حکومت اسلامی، میگوییم این وضع باید از بین برود. نمیگوییم که حکومت اسلامی ... شاه میگوید که اینها میگویند باید ما برگردیم به آن زمانی که با الاغ راه برویم! کدام آدم این حرف را زده که شما باید با الاغ بروید؟! ما میگوییم که این وضع را باید به هم زد. و تا محمدرضا و دودمان پهلوی هست، ما نمیتوانیم یکروی آزادی و یکروی استقلال برای مملکتمان ببینیم. این یک نوکری هست که گذاشتهاند او را اینجا و «مأمور» برای وطنش هست! خودش هم میگوید «مأموریت برای وطنم»! راست میگوید اما مأموریت از امریکا! مأمور است از جانب امریکا برای وطنش که این وطن را، وطن بیچاره را، نه بگذارد رشد معنوی بکند و