اینها می‌گویند آخوندها مفتخورند! این آخوندی که حالا دارد مفتخوری می‌کند، در این حُجُرات مدرسه آن زندگی را دارند: چهار تا کتاب و یک گلیم و نمی‌دانم چه. آنهایی به اینها می‌گویند مفت خورند که خودشان دارای کذا و کذا هستند. این آخوندها تنبل هستند! این آخوندها تنبل هستند که هفتاد سال پشتکار دارند، یک کار را انجام می‌دهند تا آخر برای حفظِ عرض می‌کنم ملت خودشان و حفظ دیانت خودشان، یا آنهایی که هر روز دارند دور می‌گردند برایِ عرض می‌کنم بی‌عاری کردن؟ اینها دارند به اینها می‌گویند تنبل هستند! همه تبلیغات برای این است که آخوند را از نظر ملت بیندازد؛ این قدرت را از این ملت بگیرد؛ آن قدرت اسلام را که بالای سر همه قدرتهاست از دست [ملت‌] بگیرد؛ این قدرت کسانی که مروّج اسلام هستند، این قدرت را هم بگیرد. وقتی که این دو تا قدرت را گرفت، سرِ صبر، محمدرضا هر کاری دلش می‌خواهد بکند، یکی نگوید «چرا؟».
مقاومت مدرس در برابر رضا خان و استعمارگران
آن روزی که رضا شاه آمد و آن همه کارها را کرد، باز یک آخوند بود که توی مجلس، به اسم مدرس - رَحِمَهُ الله - مقابلش می‌ایستاد و می‌گفت که «نه». هیچ کس نبود؛ مدرس بود، و چند نفر هم که اطراف او بودند. دیگر در تمام مملکت هیچ قدرتی در مقابل او نمی‌ایستاد. مدرس یک آقای عمامه‌ای، ملا، متقی و با یک پیراهن کذا و عبای کذا و تنبان کرباسی، که شعر آن وقت برایش گفتند که تنبانْ کرباسی - قدردانی از او کردند و شعر برایش گفتند - انتقاد از او کردند، این ایستاد در مقابل رضا شاه و «نه» گفت.
آن وقتی که التیماتوم کرد روسیه به ایران - که در یک قضیه‌ای بود که من حالا یادم نیست- التیماتوم کردند و لشکرشان هم حرکت کرده بود، آمده بود تا فلان جا، آوردند به مجلس که، التیماتوم را آوردند به مجلس که وکلا [تأیید] بکنند؛ خوب، لشکر روس است و بناست بیاید و التیماتوم کرده و اگر فلان کار را انجام ندهید چه خواهیم کرد! تنها کسی که، این را خود آنها نوشتند که وکلا همه نشسته بودند و هیچ حرفی نمی‌زدند و قدرت اینکه کاری بکنند [نداشتند]، خوب چه بکنند؛ نوشته‌اند یک سید، یک معمم،
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>