- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
باشیم؛ ما در مملکتمان استقلال میخواهیم، آزادی میخواهیم. بچههای ما هم دارند داد میزنند این معنی را؛ پیرمردهایمان دارند همین معنا را میگویند؛ نمیشود با یک همچو ملتی با سرنیزه [مقابله] کرد. نه حکومت نظامی جلوی این ملت را دیگر میتواند بگیرد و نه، عرض میکنم حکومت غیرنظامی؛ اصلاً نمیشود. نه کارتر میتواند بگیرد، نه، عرض میکنم که کرملین نشینها میتوانند این کار را بکنند؛ نمیشود این معنی. اینها همین طور میگویند؛ برای اینکه با گفتن میخواهند شما را از دم، در کنند (1) والّا عمل نمیکنند که بیایند هجوم بیاورند. اینها هر کدام منافعی دارند؛ منافع بین المللی و این چیزها را دارند؛ که نه او جرأت میکند از ترس این، یک قدم جلو بیاید و نه این جرأت میکند از ترس او یک قدم جلو بیاید. (2) اینها هر کدام از هم میترسند؛ لکن خوب، این حرفها را حالا میزنند برای ترس ما.
آن وقت هم یک آخوند (3) ایستاد و گفت «نه». منتها خوب، مردم همراه نبودند؛ مجهز نشده بودند مردم. تبلیغات جوری کرده بود (4) که آخوند را سوار اتومبیل نمیکردند، خدا میداند. مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی - رضوان الله علیه - گفت که در عراق (5) من میخواستم سوار اتومبیل بشوم، شوفر گفت ما دو تا طایفه را سوار نمیکنیم، یکی آخوندها را و یکی فاحشهها را. وضع آخوند این جور شده بود آن روز؛ یعنی این جور کرده بودند؛ جدا کردند اینها را از ملت. رضا خان هر کاری خواست کرد. آن آخوندها هم، آقایان هم قیام کردند، چند تا قیام کردند؛ لکن ملت از باب اینکه گول خورده بود نتوانست، همراهی نکرد؛ آنها هم لشکری نداشتند. الآن هم پشت سر هم تبلیغات هست؛ تبلیغ پشت سر تبلیغ. فلانی در قصر ییلاقیِ آنجا هست و جوانها میروند پیش او در قصر ییلاقی! [خنده امام]، این قصر ییلاقی ماست که نداریم یک اطاقی که
آن وقت هم یک آخوند (3) ایستاد و گفت «نه». منتها خوب، مردم همراه نبودند؛ مجهز نشده بودند مردم. تبلیغات جوری کرده بود (4) که آخوند را سوار اتومبیل نمیکردند، خدا میداند. مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی - رضوان الله علیه - گفت که در عراق (5) من میخواستم سوار اتومبیل بشوم، شوفر گفت ما دو تا طایفه را سوار نمیکنیم، یکی آخوندها را و یکی فاحشهها را. وضع آخوند این جور شده بود آن روز؛ یعنی این جور کرده بودند؛ جدا کردند اینها را از ملت. رضا خان هر کاری خواست کرد. آن آخوندها هم، آقایان هم قیام کردند، چند تا قیام کردند؛ لکن ملت از باب اینکه گول خورده بود نتوانست، همراهی نکرد؛ آنها هم لشکری نداشتند. الآن هم پشت سر هم تبلیغات هست؛ تبلیغ پشت سر تبلیغ. فلانی در قصر ییلاقیِ آنجا هست و جوانها میروند پیش او در قصر ییلاقی! [خنده امام]، این قصر ییلاقی ماست که نداریم یک اطاقی که