- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
بیچاره؟ شما چهارتا بازاریِ مثلاً چیزدار تهران را یا چهارتا از اربابهایی که از همین طعمه ارتزاق میکنند نگاه نکنید؛ شما پایتان را توی زاغهها بگذارید؛ شما پایتان را توی دهات بگذارید. بروید خوزستان و دهات خوزستان را ملاحظه کنید. تأسف دارد، خدا میداند! آب، شط آب دارد در خوزستان. من یکوقتی - که شاید سی سال پیش از این، چقدر سال پیش از این بود - که عبور کردم از خوزستان رفتم، میخواستم عتبات بروم، خوب این آب یک شط آب است، یک جوی و دو جوی نیست، یک شطّی که کشتیرانی توی آن میشود، زمین، تا چشم میکنی زمین افتاده و هیچ زراعت ندارد؛ من توی ذهنم آمد که شاید خاک این لیاقت زراعت ندارد. یک جایی پیاده شدیم. من رفتم خاک را ... خاک خوب لکن دست خیانت نمیگذارد. آب از آنجا دارد هرز میرود، زمین هم اینجا افتاده است! و مردم خوزستان برای اینکه بچههایشان را که مریض میشوند پیش یک طبیب بروند، طبیب نیست. هیچی ندارند. در دَه تا دِه، بیست تا ده یکوقت میبینی یک درمانگاه نیست! تمدن بزرگ این است؟! یک درمانگاه در بیست تا دِه! بعضی جاها درمانگاه، اصلش نیست. طبیب نمیدانند چی است. در روزنامههای خودشان نوشتند که آب اینقدر نیست که این صبح که این بچه از خواب بلند میشود و چشمش را به واسطه تراخمی که برای خاطر حکومت فاسدْ این تراخمها هست، چشمش را نوشته آب ندارند که تر کند چشمش باز بشود! با بَوْل این کار را میکند! در روزنامه بود این! با بول این چشم بچه را که به واسطه تراخم به هم چسبیده، تر میکنند - که نوشتهاند - برای نداشتن آب. روزنامه اینطور [نوشته] بود؛ یک همچو زندگی ما داریم در اثر «اشتباهات» آقا! آقا اشتباه کردهاند تا حالا؛ حالا بعد، از این اشتباهات بیرون میروند! یعنی ایران میشود تمدن بزرگ!
خوب اشتباه شما یکی و دوتا و ده تا [نیست]! تعمدات شما یکی و دوتا و ده تا نیست! هی از ما این روزنامه نگارها میپرسند به اینکه خوب، شما چرا با شاه بدی؟! این چرا دارد؟! خوب شما بپرسید، این ملت، این فریاد بچهها و آن فریاد بزرگها، ببینید چه کرده این آدم که با او بد هستند. با او بد هستند از باب اینکه یک دشمنی شخصی با هم دارند؟!
خوب اشتباه شما یکی و دوتا و ده تا [نیست]! تعمدات شما یکی و دوتا و ده تا نیست! هی از ما این روزنامه نگارها میپرسند به اینکه خوب، شما چرا با شاه بدی؟! این چرا دارد؟! خوب شما بپرسید، این ملت، این فریاد بچهها و آن فریاد بزرگها، ببینید چه کرده این آدم که با او بد هستند. با او بد هستند از باب اینکه یک دشمنی شخصی با هم دارند؟!