- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
که در باطن است و آن مطالبی که در باطن است و من و شما مطلع نیستیم، و اشخاص مطلع الآن جرأت نمیکنند حرف بزنند و بعد صدایش درمی آید، آنها الی ماشاء الله است. ما الآن نمیتوانیم تصور کنیم که اینها چه کردهاند با این مملکت، اینها با این اسلام چه کردهاند، با این مسلمین چه کردهاند، با این ملت چه کردهاند، با ذخایر ما چه کردهاند.
شاه، نابودکننده ذخایر طبیعی و انسانی ایران
ما دوتا ذخیره، یک ملت دوتا ذخیره ممکن است داشته باشد که ایران داشت: یکی ذخیرههای مادی زیرزمینی، یکی هم ذخیرهها [یی] که عبارت از این جوانها بود - اینها هم از ذخایر ملت است دیگر - این هر دوی اینها را تباه دارد میکند و تباه کرد. اما مواد طبیعی را: نفتش را که آنطور داد و گازش را آنطور داد و دارد میدهد، و مراتعش را آنطور به قول خودش «ملی» کرد لکن به دیگران داد و جنگلهایش را به دیگران داد و همه اینها را داده به غیر. اینها اسناد به من نوشته بودند منتها نوشتهاش حالا پیش من نیست، نوشتهاش نجف مانده است. همه اینها را به غیر دادهاند. زراعتمان را که بکلی از بین برده است. بعد از سی سال دیگر که نفت - اینطور اگر بدهند - تمام میشود! اگر به اینطور دست و دلبازی نفت ما را به غیر بدهند، بعد از سی سال - چند سال دیگر تمام میشود. آن روزی است که نه ملت ما نفت دارد، نه زراعت دارد. اگر این آدم باقی باشد، بعد از سی سال دیگر یک ملت گدا! الآن نصف ملتْ گداست، آن وقت تمام ملت گدا خواهد شد! پشتوانه هیچ چیز ندارد. این را اگر مهلتش بدهید آقا، تمام حیثیات مادی و معنوی شما را از بین میبرد.
این راجع به ذخایر ما که زیرزمینیاش وروی زمینیاش. و راجع به جوانهای ما که از ذخایر بزرگ ما هستند، نمیگذارند اینها تحصیل کنند؛ رشد فکری برای اینها نمیگذارند. اینها را تا یک - حتی آن کس که خارج آمده و تحصیل میکند جوری کردهاند که این اینها تحصیلشان تحصیل حسابی نشود - به یک حدی میخواهند اینها را نگه دارند که در همان حد، همان عملگی برای آنها بکنند! همین. نمیگذارند قوه اعتراض در اینها پیدا بشود، نمیگذارند رشد فکری در اینها پیدا بشود که مقابل اینها
شاه، نابودکننده ذخایر طبیعی و انسانی ایران
ما دوتا ذخیره، یک ملت دوتا ذخیره ممکن است داشته باشد که ایران داشت: یکی ذخیرههای مادی زیرزمینی، یکی هم ذخیرهها [یی] که عبارت از این جوانها بود - اینها هم از ذخایر ملت است دیگر - این هر دوی اینها را تباه دارد میکند و تباه کرد. اما مواد طبیعی را: نفتش را که آنطور داد و گازش را آنطور داد و دارد میدهد، و مراتعش را آنطور به قول خودش «ملی» کرد لکن به دیگران داد و جنگلهایش را به دیگران داد و همه اینها را داده به غیر. اینها اسناد به من نوشته بودند منتها نوشتهاش حالا پیش من نیست، نوشتهاش نجف مانده است. همه اینها را به غیر دادهاند. زراعتمان را که بکلی از بین برده است. بعد از سی سال دیگر که نفت - اینطور اگر بدهند - تمام میشود! اگر به اینطور دست و دلبازی نفت ما را به غیر بدهند، بعد از سی سال - چند سال دیگر تمام میشود. آن روزی است که نه ملت ما نفت دارد، نه زراعت دارد. اگر این آدم باقی باشد، بعد از سی سال دیگر یک ملت گدا! الآن نصف ملتْ گداست، آن وقت تمام ملت گدا خواهد شد! پشتوانه هیچ چیز ندارد. این را اگر مهلتش بدهید آقا، تمام حیثیات مادی و معنوی شما را از بین میبرد.
این راجع به ذخایر ما که زیرزمینیاش وروی زمینیاش. و راجع به جوانهای ما که از ذخایر بزرگ ما هستند، نمیگذارند اینها تحصیل کنند؛ رشد فکری برای اینها نمیگذارند. اینها را تا یک - حتی آن کس که خارج آمده و تحصیل میکند جوری کردهاند که این اینها تحصیلشان تحصیل حسابی نشود - به یک حدی میخواهند اینها را نگه دارند که در همان حد، همان عملگی برای آنها بکنند! همین. نمیگذارند قوه اعتراض در اینها پیدا بشود، نمیگذارند رشد فکری در اینها پیدا بشود که مقابل اینها