- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
به اصطلاح آن آقا، غربزده شدیم که اصلاً تفکر در اینکه این غرب که اینقدر از او تعریف میشود چی است، تفکر در این [را] هم ازمان گرفتهاند. نمیگذارند تفکر هم بکنیم که آن غربیها چه میکنند با بشر؛ چه کردهاند؟ پیشرفت کردهاند، اما پیشرفت قتاله؛ پیشرفتی که بشر را به نیستی دارد میرساند.
خواست ما: حکومت عادل و خادم
پس آنکه ما میخواهیم، یک حکومت عادلی و یک رژیم عادلی و یک هیأت حاکمه عادلی که مورد اطمینان جامعه باشد و برای جامعه خدمت کند، و دستش به مال جامعه دراز نباشد، دستش به صندوق دولت خیانت نکند؛ و اگر چنانچه یک همچو دولتی در ایران مثلاً تشکیل بشود، با دارا بودن ایران مخازن بزرگ که یکیاش مخزن نفت است، اگر دزدیها از آن استثنا بشود و هرزه کاریها از او استثنا بشود، خیانتها از او استثنا بشود، شاید همین نفت برای اداره مملکت ما کافی است. این هم لازم نیست اینقدر که حالا در میآید، درآید؛ یک مقدار عقلایی درآید، به مقدار عقلایی فروش برود، به مقدار عقلایی خرج بشود. ایران مخازن دارد، لکن دارند میخورندش، میچاپندش و درآمدها هم از بین میرود؛ برای خودشان هست، هر چه هست.
ایران، مملکتی انقلابی
در هر صورت، الآن مملکت ایران یک مملکت انقلابی شده است. امروز من از آن نگرانم که مبادا در امروز، که چهلم این جمعه سیاه است، آیا کشتاری باز بشود؟ باز یک چهلمی پیش بیاید برای ما یا نه؟ ان شاء الله که نشود و اینها الآن دارند ... حکومت سرنیزه است در ایران. حکومتْ حکومت سرنیزه است و مردم هم به حکومت سرنیزه تن ندادند؛ یعنی عصیان کردند مردم؛ از باب اینکه به تنگ آمدند از این تعدیاتی که به آنها شده است. دیگر جان خودشان را کف دستشان گذاشتهاند و به میدان آمدهاند. از بچه کوچکشان تا پیرمردشان. الآن همه فریادشان این است که مرگ بر این شاه! مرگ بر این سلطنت کذا! و این قیام که قیام عمومی ملت و یک رفراندمی است برای عدم قانونی [بودن] سلطنت، این یک امری است که با سرنیزه نمیشود خاموشش کرد. این علاج
خواست ما: حکومت عادل و خادم
پس آنکه ما میخواهیم، یک حکومت عادلی و یک رژیم عادلی و یک هیأت حاکمه عادلی که مورد اطمینان جامعه باشد و برای جامعه خدمت کند، و دستش به مال جامعه دراز نباشد، دستش به صندوق دولت خیانت نکند؛ و اگر چنانچه یک همچو دولتی در ایران مثلاً تشکیل بشود، با دارا بودن ایران مخازن بزرگ که یکیاش مخزن نفت است، اگر دزدیها از آن استثنا بشود و هرزه کاریها از او استثنا بشود، خیانتها از او استثنا بشود، شاید همین نفت برای اداره مملکت ما کافی است. این هم لازم نیست اینقدر که حالا در میآید، درآید؛ یک مقدار عقلایی درآید، به مقدار عقلایی فروش برود، به مقدار عقلایی خرج بشود. ایران مخازن دارد، لکن دارند میخورندش، میچاپندش و درآمدها هم از بین میرود؛ برای خودشان هست، هر چه هست.
ایران، مملکتی انقلابی
در هر صورت، الآن مملکت ایران یک مملکت انقلابی شده است. امروز من از آن نگرانم که مبادا در امروز، که چهلم این جمعه سیاه است، آیا کشتاری باز بشود؟ باز یک چهلمی پیش بیاید برای ما یا نه؟ ان شاء الله که نشود و اینها الآن دارند ... حکومت سرنیزه است در ایران. حکومتْ حکومت سرنیزه است و مردم هم به حکومت سرنیزه تن ندادند؛ یعنی عصیان کردند مردم؛ از باب اینکه به تنگ آمدند از این تعدیاتی که به آنها شده است. دیگر جان خودشان را کف دستشان گذاشتهاند و به میدان آمدهاند. از بچه کوچکشان تا پیرمردشان. الآن همه فریادشان این است که مرگ بر این شاه! مرگ بر این سلطنت کذا! و این قیام که قیام عمومی ملت و یک رفراندمی است برای عدم قانونی [بودن] سلطنت، این یک امری است که با سرنیزه نمیشود خاموشش کرد. این علاج