- » امروز دوشنبه، 5 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
شاهدوست یزد و کرمان و همه جا همین سنخند! شاهدوستی است که اینها را وادار میکند به اینکه پریروز دو- سه روز پیش از این، آن مجسمه را آوردند پایین و شکستند و چیزها را کندند؛ هرکس یک تکه را یادگاری برداشته. میگویند؟ ...؟ بله؟ ...؟ شاهدوستی است اینها؟!
اختیار نفت در دست خودمان
اصلاً معلوم نیست که چه جور وضعی دارد این ایران، و چه جور سنخی هستند اینها. اینها هم جزء تعجب آورهاست. اصلاً شما میگویید تعجب آور که چه سنخ آدمهایی هستند اینها، که در عین حالی که دارد میبیند که حکومت نظامی گذاشته و فردا هم آتش میزنند به این شهرها و به این دهات و به این مردم، باز میآید در حضور [مردم] شروع میکند به این حرفها را زدن! «من التزام میدهم، من تعهد میدهم، من ضمانت میدهم که دیگر از این کارها نکنم»! این چه سنخ مغزی است! باید وقتی که بخواهند فلاسفه یا اطبا بیایند این را تشریح کنند. این طرز دماغ ببینند چه جوری است که این حرفها را میزند! چه جور وضعی است این، این تشریح میخواهد. آدم عادی که اینطور نیست. خلاف عادت است این! این معجزه طبیعت است! [خنده حضار] بله، گفتهاند این را. جداً هم فوق العاده است! [خنده حضار] در هر صورت، آنها از همه چیز استفاده میکنند. بیشتر استفاده شان از این بیحالی ملت بوده تا حالا. و حالا میبینند که نه، آن بیحالی تبدیل شد به یک حال؛ تحول پیدا شد. حالا به دست و پا افتاده که چه بکنم، باید چه بکنم. همان طرفدارهای امریکا که در ژاپن بودند، در همانجایی که من دیدم ترجمه کرده بودند آوردند، باز مصیبت نفت را شروع کردند، که [قطع] آن نفت همه کارخانههایِ- صنعتهای اروپا را میخواباند. در ژاپن این را گفته (1) که ژاپنیها را وادار کند برخلاف؛ و حال آنکه ما نفتمان را میخواهیم بفروشیم به کسی که بخرد پول بدهد، [نه] کسی که بخرد پایگاه درست کند. آخر این از عجایب است که یک کسی نفت ما را میبرد، در
اختیار نفت در دست خودمان
اصلاً معلوم نیست که چه جور وضعی دارد این ایران، و چه جور سنخی هستند اینها. اینها هم جزء تعجب آورهاست. اصلاً شما میگویید تعجب آور که چه سنخ آدمهایی هستند اینها، که در عین حالی که دارد میبیند که حکومت نظامی گذاشته و فردا هم آتش میزنند به این شهرها و به این دهات و به این مردم، باز میآید در حضور [مردم] شروع میکند به این حرفها را زدن! «من التزام میدهم، من تعهد میدهم، من ضمانت میدهم که دیگر از این کارها نکنم»! این چه سنخ مغزی است! باید وقتی که بخواهند فلاسفه یا اطبا بیایند این را تشریح کنند. این طرز دماغ ببینند چه جوری است که این حرفها را میزند! چه جور وضعی است این، این تشریح میخواهد. آدم عادی که اینطور نیست. خلاف عادت است این! این معجزه طبیعت است! [خنده حضار] بله، گفتهاند این را. جداً هم فوق العاده است! [خنده حضار] در هر صورت، آنها از همه چیز استفاده میکنند. بیشتر استفاده شان از این بیحالی ملت بوده تا حالا. و حالا میبینند که نه، آن بیحالی تبدیل شد به یک حال؛ تحول پیدا شد. حالا به دست و پا افتاده که چه بکنم، باید چه بکنم. همان طرفدارهای امریکا که در ژاپن بودند، در همانجایی که من دیدم ترجمه کرده بودند آوردند، باز مصیبت نفت را شروع کردند، که [قطع] آن نفت همه کارخانههایِ- صنعتهای اروپا را میخواباند. در ژاپن این را گفته (1) که ژاپنیها را وادار کند برخلاف؛ و حال آنکه ما نفتمان را میخواهیم بفروشیم به کسی که بخرد پول بدهد، [نه] کسی که بخرد پایگاه درست کند. آخر این از عجایب است که یک کسی نفت ما را میبرد، در