اینجا بیایم لکن اینطور شد، به واسطه کجروی خود دولت اینطور شد؛ و بعد هم فهمیدند که صحیح نبوده کارشان، پشیمان شدند، ما که آمدیم اینجا برای اینکه خودمان فریاد خودمان را، به خارج برسانیم و به آنها بفهمانیم که ما گرفتار چه بودیم، و این دولتهایی که حالا هم از شاه طرفداری دارند می‌کنند اینها چه مردمی هستند، اینها چه اشخاص کج فکری هستند، چه اشخاصی هستند که اصلاً به فکر اینکه یک جمعیت سی و چند میلیونی زیر دست و پای اینها دارد از بین می‌رود نیستند. الآن هم که همه چیزها فرو ریخته است و دیگر برای شاه چیزی نمانده است، همه گذاشتند و رفتند [و] این را تنها گذاشتند با یک حال وحشتناکی، حالا هم باز دارند تأیید می‌کنند آن ابرقدرتها. بعض از این ابرقدرتها حالا هم دارند باز تأیید می‌کنند؛ مثل اینکه از یک مرده‌ای تأیید کنند! گذشته وقت اینکه دیگر تأیید بشود.
فقدان قوانین و مجالس مشروع در دوران پهلوی
تمام قوانینی که در این پنجاه سال گذشته است و تمام مجالسی که در این پنجاه سال تأسیس شده است، هیچ یک از اینها مطابق قوانین نبوده است. هیچ مجلسی تاکنون ما نداشتیم که موافق قوانین باشد. حتی در اوایل سلطنت رضاخان که یک قدری قدرتش کم بود، در تهران فقط - که مرکز بود - یک آزادی به مردم داده بودند؛ یک آزادی فی الجمله که وکلایی تعیین کنند. و آن وکلای تهران بودند که مخالفت می‌کردند مثل مرحوم مدرس و یک عده‌ای که تَبَع ایشان بودند؛ لکن در شهرستانهای دیگر وکلا را خودشان تعیین می‌کردند و خودشان هم آرا برای مردم درست می‌کردند و خودشان هم آرا را می‌ریختند در صندوق! و هرچه بود دست خودشان، دست فرماندارهایی که در آنجا یا ارتشی که در آنجا بود، یا شهربانیهایی که بودند، که همه عمال خودشان بودند. آرا را شبها درست می‌کردند و پر می‌کردند این صندوقها را از آرای آنی را که دلشان می‌خواست. یک مجلسی که همه وکلای آن ملی باشند و در مقدرات مملکت ما بخواهند دخالت کنند و مصالح و مفاسد را تشخیص بدهند، ما نداشتیم از اول. منتها من از
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>